مطالب درسی

معنی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم صفحه ۷۰ ✅ کلمات و آرایه های ادبی

در این مطلب از تاپ‌ ناپ، برای روان‌ خوانی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم مجموعه‌ ای کامل آماده شد؛ ابتدا معنی کلمات مهم متن نوشته شد تا واژه‌ های دشوار برای دانش‌ آموزان روشن شود، سپس معنی شعرهای به‌ کار رفته در متن همراه با توضیح روان آن‌ ها آورده شد.

همچنین در کنار هر بیت و جمله، آرایه‌ های ادبی و کنایه‌ ها مثل مراعات نظیر، کنایه از بی‌ تابی یا تعجب، و ردیف و قافیه شعرها بیان شد تا دانش‌ آموزان علاوه بر فهم معنای متن، زیبایی‌ های ادبی آن را هم بشناسند. در پایان نیز خلاصه متن، پیام و نتیجه‌ گیری این روان‌ خوانی نوشته شد تا برداشت کلی درس به‌ روشنی در اختیار دانش‌آموز قرار گیرد.

دانلود متن روان خوانی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم

معنی کلمات مهم سفرنامه اصفهان فارسی هفتم
عمارت: ساختمان، بنا کلّه کشیدن: سرک کشیدن
دلشوره: نگرانی پوزخند: خنده تمسخرآمیز
یکهو: ناگهان، دفعه‌ای بیتوته: شب‌گذرانی در جایی
دم دمای سحر: نزدیک صبح بار و بندیل: وسایل و لوازم سفر
اهالی: مردم، ساکنان ناشتایی: صبحانه
کلافه: بی‌قرار، ناراحت قوم و خویش: فامیل
قراضه: کهنه و فرسوده عازم: راهی، روانه
دیزی: نوعی آبگوشت یک دَم: یک لحظه
غلات: گندم، جو، برنج و مانند آن تک و دو: تلاش و جنب‌وجوش
خوش نقش و نگار: زیبا و آراسته دم بازار: ابتدای بازار
آهان: بله، واژه‌ای برای تأیید گلدسته: مناره مسجد
انگار: مثل این‌که شوفر: راننده
علّاف: بیکار، سرگردان حدود: تقریباً، نزدیک
عیال: خانواده، همسر هوهو: صدای باد
جماعت: گروه، دسته قامت: قد و بال
تصدیق: تأیید کردن رعنا: خوش‌اندام و زیبا
گوشزد کردن: یادآوری کردن

 

معنی صفحه ۷۰ فارسی هفتم

 

معنی صفحه ۷۰ فارسی هفتم

🔹 از دلشوره و خوشحالی خواب به چشمم نیامد

👈 یعنی از شدت نگرانی و هیجان نتوانستم بخوابم.

  • دلشوره = کنایه از نگرانی و اضطراب

  • خواب به چشمم نیامد = کنایه از اینکه خوابم نبرد و نتوانستم بخوابم

🔹 یکهو، بی‌بی از کوره در رفت و دادش بلند شد

👈 معنی : یعنی ناگهان بی‌بی عصبانی شد و با صدای بلند فریاد زد.

  • از کوره در رفتن = کنایه از عصبانی و خشمگین شدن

🔹 تا اینکه از زبان افتادم و دیدم بی‌بی خوابش برده و دارد هفت پادشاه را خواب می‌بیند

👈معنی : یعنی آن‌قدر حرف زدم که دیگر توان ادامه دادن نداشتم، بعد هم دیدم بی‌بی خواب عمیقی رفته و دیگر به حرف‌های من توجهی ندارد.

  • از زبان افتادم = کنایه از اینکه توانایی ادامه صحبت را نداشتم

  • هفت پادشاه را خواب دیدن = کنایه از اینکه در خواب بسیار سنگین و عمیق فرو رفتن

ادامه معنی صفحه ۷۱ فارسی هفتم

ادامه معنی صفحه ۷۱ فارسی هفتم

🔹 تا چشم کار می‌کند، شن است. از دور کوه‌ها و تپه‌ها را مشاهده می‌کنم که قهوه‌ای و خاکستری هستند.

👈 معنی : یعنی هر چقدر چشم می‌بیند، همه جا پر از شن است. در دوردست هم کوه‌ها و تپه‌هایی دیده می‌شوند که رنگشان قهوه‌ای و خاکستری است.

✨ آرایه‌ ها و نکات ادبی

  • چشم کار می‌کند = کنایه از نهایت دید انسان، تا جایی که می‌توان دید.

  • کوه‌ها و تپه‌ها = مراعات نظیر (هر دو از پدیده‌های طبیعی و هم‌خانواده معنایی‌اند).

  • قهوه‌ای و خاکستری = مراعات نظیر (هر دو رنگ هستند).

معنی شعر صفحه ۷۲ فارسی هفتم

🔹 به دریا بنگرم دریا تو بینم ◈※◈ به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

👈 معنی : ای خدا، هر جا چشم می‌گردانم، نشانه‌ای از وجود تو را می‌بینم؛ چه در گستره‌ی دریا و چه در پهنای صحرا.

  • منظور از «تو» = خداوند

🔹 به هر جا بنگرم کوه و در و دشت ◈※◈ نشان از قامت رعنا تو بینم

👈 معنی: خداوندا، به هر سو که نگاه می‌کنم، چه کوه و چه دشت و چه درخت، همه نشان‌دهنده‌ی زیبایی و بزرگی تو هستند.

  • مفهوم کلی = همه‌ی پدیده‌ها و آفریده‌های طبیعت، نشانه‌ای از وجود و عظمت خداوند هستند.

✨ نکات ادبی و زیبایی‌ها

  • کوه و دشت = مراعات نظیر (هر دو از طبیعت‌اند).

  • نشان از قامت رعنا = تشبیه و تصویرسازی برای نشان دادن عظمت خدا.

  • ارتباط با شعر سعدی: «این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار» (یعنی همه‌ی آفرینش نشانه‌ی خداست).

  • قالب شعر = دوبیتی

  • شاعر = باباطاهر

معنی شعر صفحه ۷۲ فارسی هفتم

📖 جمله از متن

اکبر آقا هی روی دستم کلّه می‌کشید.

👈 معنی: اکبر آقا مدام تلاش می‌کرد یواشکی به نوشته‌های من نگاه کند.

کله می‌کشید = کنایه از این‌که کسی پنهانی و با کنجکاوی چیزی را نگاه می‌کند.

دلم بنا کرد به پر پر زدن

📖 جمله از متن

دلم بنا کرد به پر پر زدن.

👈 معنی: دلم از شدت شوق و اشتیاق، بی‌قرار و ناآرام شد.

پر پر زدن = کنایه از بی‌تابی و بی‌قراری داشتن، همچنین نشانه‌ای از اضطراب و نگرانی درونی.

معنی صفحه ۷۳ فارسی هفتم

معنی صفحه ۷۳ فارسی هفتم

📖 جمله از متن

رفت تو نخ شل کردن پیچ.

👈 معنی: با دقت و توجه زیاد سرگرم باز کردن پیچ شد.

تو نخ کاری رفتن = کنایه از این‌که کسی به‌طور جدی و با تمرکز مشغول انجام کاری می‌شود.

ادامه معنی صفحه ۷۴ فارسی هفتم

ادامه معنی صفحه ۷۴ فارسی هفتم

📖 جمله

کلافه شدم

👈 معنی: آن‌قدر ناراحت و عصبی شدم که آرام و قرار نداشتم.

کلافه شدن = کنایه از بی‌تابی و بی‌قراری همراه با عصبانیت شدید.

معنی صفحه ۷۵ و ۷۶ فارسی هفتم

🔹 مخت عیب کرده

👈 یعنی عقلش درست کار نمی‌کرد و رفتارش غیرعادی بود.

✨ کنایه از دیوانه شدن یا دیوانگی.

🔹 تا غروب همین‌جور علاف بودم

👈 یعنی تا زمان غروب بی‌کار و بی‌هدف مانده بودم و وقتم بیهوده تلف شد.

علاف بودن = کنایه از بیکار و بلاتکلیف بودن.

🔹 انگار یک سطل آب سرد ریختند سرم

👈 یعنی ناگهان شوکه شدم و تعجب کردم.

✨ کنایه از غافلگیر شدن و بهت‌زده شدن.

🔹 جا خوردم

👈 یعنی از شدت تعجب لحظه‌ای گیج و مبهوت شدم و باور کردن برایم سخت شد.

✨ کنایه از تعجب کردن و حیرت‌زده شدن.

🔹 لب و لوچه‌ام رفت تو هم

👈 یعنی قیافه‌ام در هم شد و ناراحتی‌ام آشکار گردید.

✨ کنایه از ناراحت و دلخور شدن.

📌 خلاصه روان‌ خوانی سفرنامه اصفهان

مجید شب پیش از سفر به اصفهان از شوق و دلشوره خوابش نمی‌برد و مدام نقشه و کتاب جغرافیایش را نگاه می‌کرد. فردا صبح با ذوق فراوان وسایلش را برداشت و به همه خبر داد که عازم اصفهان است. در مسیر سفر، دفترچه‌ای خرید و شروع به نوشتن سفرنامه کرد. او هر آنچه در راه می‌دید، از کوه و بیابان گرفته تا رفتار راننده کامیون و شاگردش، همه را با شوق در دفتر می‌نوشت.

وقتی به اصفهان رسیدند، مجید بسیار مشتاق دیدن آثار تاریخی بود، اما کامیون باید به تعمیرگاه می‌رفت و او مجبور شد بیشتر وقتش را همان‌جا بگذراند. با وجود این، دست از نوشتن برنداشت و از هر چیزی که می‌دید، حتی دیزی و تعمیرگاه، در سفرنامه‌اش نوشت. آرزویش دیدن بناهایی مثل چهل‌ستون، چهارباغ و سی‌وسه پل بود، اما به دلیل کار اکبرآقا (راننده) فرصت بازدید پیدا نکرد. تنها هنگام عبور از خیابان‌ها توانست سی‌وسه پل و مناظر شهر را با چشم‌های مشتاقش نگاه کند.

در پایان، با وجود اینکه نتوانست همه‌جا را ببیند، سفرنامه‌اش را با خیال‌پردازی و توصیف‌های خودش کامل کرد. وقتی به خانه برگشت، آن را برای بی‌بی و دوستانش خواند و همه لذت بردند. بعدها در مدرسه او را «مجید اصفهانی» صدا می‌کردند. اگرچه تلاشش برای چاپ سفرنامه بی‌نتیجه ماند، اما همچنان دفترچه‌اش را با افتخار نزد خود نگه داشت.

📌 پیام روان‌ خوانی سفر نامه اصفهان

این روان‌خوانی به ما نشان می‌دهد که داشتن شوق، پشتکار و علاقه حتی در ساده‌ترین شرایط هم می‌تواند انسان را به موفقیت برساند. مجید اگرچه در سفرش فرصت بازدید کامل از اصفهان را نداشت، اما با دقت، کنجکاوی و قلم خودش، توانست تجربه‌ای ارزشمند خلق کند و سفرنامه‌ای بنویسد که برای دیگران هم خواندنی شد.

📌 نتیجه‌ گیری

از سفرنامه اصفهان درمی‌یابیم که موفقیت تنها در رسیدن به هدف نهایی نیست، بلکه در مسیر حرکت، تجربه‌ها و تلاش‌هایی است که انجام می‌دهیم. اگر انسان قدر فرصت‌ها را بداند و از هر موقعیت به درستی بهره ببرد، حتی ناکامی‌های ظاهری هم می‌توانند دستاوردی ارزشمند باشند.

قبلی :

خودارزیابی درس هشتم فارسی هفتم صفحه ۶۷, ۶۹, ۷۷

معنی درس هشتم فارسی هفتم زندگی همین لحظه هاست ✅ کلمات + آرایه های ادبی

معنی حکایت دعای مادر فارسی هفتم صفحه ۶۴ ✅ معنی و آرایه های ادبی

بعدی:

معنی درس نهم نصیحت امام فارسی هفتم ✅ کلمات + آرایه های ادبی

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا