معنی کلمات درس پانزدهم فارسی ششم ✅ هم خانواده مخالف خلاصه و پیام درس
معنی کلمات شعر درس ۱۵ میوهی هنر فارسی ششم + هم خانواده و مخالف

در این مطلب از تاپ ناپ به درس پانزدهم فارسی ششم، شعر «میوه ی هنر» (صفحه ۹۸) پرداخته ایم. در این بخش، متن کامل شعر همراه با معنی روان و توضیح کلمات دشوار آمده است. همچنین آرایه های ادبی و نکات دستوری هر بیت بررسی شده تا فهم دقیقتری از شعر به دست آید. در ادامه، واژگان مهم شامل کلمات هم خانواده، متضاد و مخالف، مخفف ها و کلمات سخت املایی بهصورت دسته بندی شده آورده شده است.
در پایان نیز خلاصه ی درس و پیام اصلی شعر به زبان ساده بیان شده تا دانش آموزان علاوه بر یادگیری نکات زبانی، با مفهوم و پیام اخلاقی این شعر ارزشمند نیز آشنا شوند.

آنچه در این مطلب خواهید دید
- معنی کلمات درس پانزدهم فارسی ششم
- معنی شعر درس پانزدهم فارسی ششم
- کلمات همخانواده درس پانزدهم فارسی ششم
- کلمات مخالف و متضاد درس پانزدهم فارسی ششم با جمله
- کلمات مخفف درس پانزدهم فارسی ششم
- کلمات سخت املایی درس پانزدهم فارسی ششم
- خلاصه درس پانزدهم فارسی ششم
- پیام درس پانزدهم (میوه ی هنر)
- جمعبندی
- متن شعر «میوه ی هنر» – درس پانزدهم فارسی ششم
معنی کلمات درس پانزدهم فارسی ششم
کلمه | معنی ساده و روان |
---|---|
جور | ستم، بیعدالتی |
کردار | رفتار، عمل |
زار | بسیار ناتوان، نحیف |
عمل | کار، انجام دادن |
بیخ | ریشه، بن، ته |
مزد | پاداش، دستمزد |
جرم | گناه، کار نادرست |
بگریست | گریه کرد |
موسم | فصل یا هنگام |
ناچیزی | بیارزش بودن |
حاصل | میوه، نتیجه کار |
آتشگر | آتشافروز، روشنکنندهی آتش |
توده | پشته، انبوه |
سزاوار | شایسته، لایق |
هیمه | هیزم، چوب برای سوخت |
گفتهی ناکرده | حرف بدون عمل |
دهقان | کشاورز |
سپیدار | نوعی درخت بیمیوه |
آوخ | افسوس، دریغ |
محصول زار | نحیف، ناتوان، گریان |
فرجام | پایان، سرانجام |
اِدبار | بدبختی، سیهروزی |
خوار | پست، بیارزش |
بستاید | ستایش کند |
حکمت | دانش، خرد، پند |
معنی شعر درس پانزدهم فارسی ششم
۱- آن قصّه شنیدید که در باغ، یکی روز ◈※◈ از جورِ تَبَر، زار بنالید سپیدار
معنی: شنیدهاید که روزی در باغ، درخت سپیدار از ستم تبر با ناتوانی بسیار ناله کرد.
کلمات: جور: ستم – زار: ناتوان
آرایه: جانبخشی (تبر و سپیدار زنده و ناطق شدهاند)
۲- کز من نه دگر بیخ و بُنی ماند و نه شاخی ◈※◈ از تیشهی هیزم شکن و ارّهی نجّار
معنی: از دست ارّه نجّار و تیشهی هیزمشکن، نه ریشهای برایم مانده و نه شاخهای.
کلمات: بیخ و بن: ریشه – تیشه: ابزار بریدن
آرایه: مراعات نظیر (بیخ، بن، شاخ)
۳- گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس ◈※◈ کاین موسم حاصل بود و نیست تو را بار
معنی: تبر آهسته گفت: گناهت همین است که در این فصل، میوه و ثمر ندادهای.
کلمات: جرم: گناه – موسم: زمان – بار: میوه
آرایه: تشخیص (سخن گفتن تبر)
۴- تا شام، نیفتاد صدای تبر از گوش ◈※◈ شد توده در آن باغ، سحر، هیمهی بسیار
معنی: تا شب، صدای تبر قطع نشد و صبح، باغ پر از تودهی هیزم بود.
کلمات: توده: انبوه – هیمه: هیزم
آرایه: کنایه (صدایی از گوش نیفتاد = ادامه داشتن)
۵- دهقان چو تنور خود از این هیمه برافروخت ◈※◈ بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار
معنی: وقتی کشاورز تنور را با آن هیزم روشن کرد، سپیدار گریه کرد و دوباره گفت…
کلمات: دهقان: کشاورز – برافروخت: روشن کرد
آرایه: تشخیص (گریستن درخت)
۶- آوخ که شدم هیزم و، آتشگر گیتی ◈※◈ اندام مرا سوخت چنین ز آتش ادبار
معنی: افسوس که هیزم شدم و روزگار ستمگر، پیکرم را در آتش بدبختی سوزاند.
کلمات: آوخ: افسوس – ادبار: سیهروزی
آرایه: تشبیه (آتشگر گیتی)
۷- خندید بر او شعله، که از دست که نالی؟ ◈※◈ ناچیزی تو، کرد بدین گونه تو را خوار
معنی: شعله به او خندید و گفت: از چه کسی شکایت داری؟ بیارزشی خودت تو را خوار ساخت.
کلمات: نالی: شکایت میکنی – خوار: پست
آرایه: تشخیص (سخن گفتن شعله)
۸- آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد ◈※◈ فرجام، به جز سوختنش نیست سزاوار
معنی: شاخهای که رشد کند اما میوه ندهد، سزاوار نیست جز آنکه بسوزد.
آرایه: کنایه (سر برکشیدن = رشد کردن)
۹- جز دانش حکمت نَبوَد میوهی انسان ◈※◈ ای میوه فروش هنر، این دکّه و بازار
معنی: تنها میوهی انسان، دانش و حکمت است. ای انسان! اگر هنری داری، در بازار زندگی عرضه کن.
۱۰- از گفتهی ناکرده و بیهوده چه حاصل؟ ◈※◈ کردار نکو کن، که نه سودی است ز گفتار
معنی: سخنی که به آن عمل نشود، فایدهای ندارد. عملت را درست کن که گفتار بیعمل سودی ندارد.
۱۱- آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت ◈※◈ روز عمل و مزد، بود کار تو دشوار
معنی: اگر شب و روز و ماه و سال را به بطالت بگذرانی، روز حساب و پاداش کار، بر تو سخت خواهد گذشت.
آرایه: تضاد (آسان / دشوار – شب / روز)
کلمات همخانواده درس پانزدهم فارسی ششم
کلمه | همخانواده | نمونه جمله |
---|---|---|
قصه | قصص، قصاص، قصهگو | مادر بزرگ یک قصه شیرین تعریف کرد. |
جرم | مجرم، جرائم، مجرمین | دروغ گفتن یک جرم اخلاقی است. |
شعله | مشعل | شعلههای آتش در شب میدرخشید. |
حاصل | محصول، حاصله، محصولات | این میوهها حاصل رنج کشاورزان است. |
حکمت | حکیم، حاکم، محکوم | سخنان پیرمرد سرشار از حکمت بود. |
جاهل | مجهول، جهالت، جاهلان | انسان جاهل ارزش علم را نمیداند. |
عمل | عامل، معمول، عوامل | گفتار نیک بدون عمل سودی ندارد. |
کلمات مخالف و متضاد درس پانزدهم فارسی ششم با جمله
کلمه | متضاد | نمونه جمله |
---|---|---|
شام | سحر | پس از شام، همه برای سحر آماده شدند. |
خندیدن | نالیدن | به جای نالیدن، بهتر است با شادی خندیدن را انتخاب کنیم. |
کردار | گفتار | کردار نیک بهتر از هزاران گفتار بیثمر است. |
شب | روز | شب تاریک جای خود را به روز روشن داد. |
آسان | دشوار | یادگیری با تمرین آسان میشود، اما بیتلاش دشوار خواهد بود. |
بیخ | سر | درخت از بیخ تا سر سرسبز و زیبا بود. |
اِدبار | خوشبختی | با تلاش میتوان ادبار را به خوشبختی تبدیل کرد. |
خوار | عزیز | انسان با دانش خوار نمیشود بلکه عزیز میگردد. |
زار | قوی | بیمار زار با دارو دوباره قوی شد. |
فرجام | آغاز | هر آغاز سرانجامی دارد و هر فرجام یادگاری بر جا میگذارد. |
جور | عدل، داد | در جامعهای که عدل برقرار باشد، جوری وجود نخواهد داشت. |
کلمات مخفف درس پانزدهم فارسی ششم
مخفف | شکل کامل | نمونه جمله |
---|---|---|
مه | ماه | امسال در مه خرداد جشن بزرگی گرفتیم. |
کاین | که این | کاین جهان گذراست، باید نیکو رفتار کنیم. |
پار | پارسال | پار جشن تولد دوستم را در حیاط گرفتیم. |
که | کاه | دهقان که را برای خوراک دامها جمع کرد. |
گه | گاه | گه شادی و گه اندوه در زندگی همراه ماست. |
نکو | نیکو | نام نکو بهتر از دارایی فراوان است. |
دی | دیروز | دی باران زیبایی بارید و هوا پاک شد. |
کلمات سخت املایی درس پانزدهم فارسی ششم
خلاصه درس پانزدهم فارسی ششم
شعر با حکایت سپیداری آغاز میشود که از جور تبر، ارّه و تیشه نجّار ناله میکند، چون دیگر نه ریشهای برایش مانده و نه شاخهای. تبر آرام به او میگوید که تقصیر خودش است؛ چرا که فصل میوه دادن رسیده اما او ثمری نداشته است.
تا شام، تبر بیوقفه بر پیکر سپیدار میخورد و سحرگاه تودهای از هیمه در باغ فراهم میشود. باغبان (دهقان) هیزمها را در تنور میسوزاند و سپیدار با اندوه میگوید که آوخ! اکنون هیزم آتش شدهام و آتش بدبختی تن مرا سوزاند. شعله به او میخندد و میگوید که این سرنوشت، نتیجهٔ بیارزشی و بیثمر بودن اوست.
شاعر سپس پند میدهد که شاخهای که بار ندهد، سرانجامش سوختن است. همانطور، انسان هم اگر ثمرهٔ زندگیاش دانش، هنر و حکمت نباشد، فرجامی جز تباهی ندارد.
پیام درس پانزدهم (میوه ی هنر)
این درس به ما میآموزد که ارزش هر موجود، در ثمری است که میدهد. همانطور که درخت بیمیوه سرانجام به هیزم و آتش تبدیل میشود، انسان نیز اگر در طول زندگیاش دانشی نیاموزد و هنری نیندوزد، بیثمر خواهد بود و جایگاهی ارزشمند پیدا نخواهد کرد. تنها ثمرهی حقیقی انسان دانش، حکمت و هنر است و این ثمر، با کردار نیک معنا پیدا میکند، نه با سخن بیعمل. گذر عمر بدون تلاش و کار سودمند آسان است، اما در روز حساب و پاداش، چنین فردی با دشواری و حسرت روبهرو خواهد شد.
جمعبندی
درس پانزدهم فارسی ششم با عنوان «میوهی هنر» به ما یادآوری میکند که ارزش انسان در دانش، حکمت و عمل نیکو است. در این شعر، سپیدار بیثمر نمادی از انسانی است که بیحاصل زندگی میکند و در نهایت بیثمر بودن او سبب نابودیاش میشود. شاعر با زبانی زیبا بیان میکند که تنها ثمر واقعی زندگی انسان، دانش و هنر همراه با عمل درست است؛ وگرنه گفتار بیعمل ارزشی نخواهد داشت. این پیام روشن به دانشآموزان میآموزد که برای داشتن آیندهای درخشان باید همواره به دنبال کسب علم و بهکارگیری آن در عمل باشند
متن شعر «میوه ی هنر» – درس پانزدهم فارسی ششم
آن قصّه شنیدید که در باغ یکی روز
از جورِ تَبَر، زار بنالید سپیدار
کز من نه دگر بیخ و بُنی ماند و نه شاخی
از تیشهی هیزمشکن و اَرهی نجّار
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس
کاین موسم حاصل بُوَد و نیست تو را بار
تا شام نیفتاد صدای تبر از گوش
شد توده در آن باغ، سحر، هیمهی بسیار
دهقان چو تنور خود از این هیمه برافروخت
بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار
آوخ که شدم هیزم و، آتشگر گیتی
اندام مرا سوخت چنین ز آتش ادبار
خندید بر او شعله که از دست که نالی؟
ناچیزی تو کرد بدین گونه تو را خوار
آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد
فرجام، به جز سوختنش نیست سزاوار
جز دانش و حکمت نبود میوهی انسان
ای میوهفروش هنر، این دکّه و بازار
از گفتهی ناکرده و بیهوده چه حاصل؟
کردار نکو کن، که نه سودیست ز گفتار
آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت
روز عمل و مزد بود کار تو دشوار
قبلی :
درک مطلب درس چهاردهم فارسی ششم صفحه ۹۴
معنی درس چهاردهم فارسی ششم (راز زندگی) هم خانواده مخالف و خلاصه
معنی حکایت عمر گران مایه ششم فارسی صفحه ۹۲ هم خانواده مخالف و خلاصه
بعدی :