مطالب درسی

معنی درس دوم عجایب صنع حق تعالی + آرایه های ادبی خلاصه و مفهوم درس

معنی کلمات مهم و ارایه های ادبی و نکات دستوری درس 2 دوم عجایب صنع حق تعالی فارسی نهم

در اين قسمت از کتاب فارسي نهم، درس دوم با عنوان عجايب صنع حق تعالي آماده شده است. در اين مطلب مي‌توانيد متن کامل درس و مفهوم آن به زبان ساده را بخوانيد. همچنين معني کلمات مهم صفحه به صفحه، همراه با نکته هاي ادبي و دانش زباني آورده شده است.

در ادامه نيز بخش تاريخ ادبيات درس و يک خلاصه جامع به همراه نتيجه و پيام درس تهيه شده تا دانش آموزان بتوانند به خوبي اين درس را ياد بگيرند و براي امتحان آماده شوند.

معنی درس دوم عجایب صنع حق تعالی

بدان که هرچه در وجود است، همه صُنع خدای تعالی است. آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر وی است، چون کوه‌ها و بیابان‌ها و نهرها و آنچه در کوه‌هاست، از جواهر و معادن و آنچه بر روی زمین است، از انواع نباتات و آنچه در برّ و بَحر است، از انواع حیوانات و آنچه میان آسمان و زمین است، چون میغ و باران و برف و تَگَرگ و رعد و برق و قُوسِ قُزَح و علاماتی که در هوا پدید آید، همه عجایب صُنعِ حق تعالی است و این همه آیات حق تعالی است که تو را فرموده است تا در آن نظر کنی. پس اَندر این آیات، تفکر کن.

مفهوم: بدان که هر چیزی در این جهان وجود دارد، همه را خداوند آفریده است. آسمان و خورشید و ماه و ستاره‌ها، زمین و هر چه روی آن است مثل کوه‌ها، بیابان‌ها و رودخانه‌ها، سنگ‌های قیمتی و معدن‌ها در دل کوه، گیاهان گوناگون روی زمین، همه‌ی حیوانات در خشکی و دریا، و حتی آنچه میان آسمان و زمین دیده می‌شود مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین‌کمان و هر نشانه‌ای که در هوا پدید می‌آید، همه ساخته‌ی خداوند است. این‌ها نشانه‌های قدرت خدا هستند و انسان باید به آن‌ها نگاه کند و در آن‌ها اندیشه نماید.

واژه های مهم

صنع: آفرینش، کار آفریدن

خدای تعالی: خداوند بلندمرتبه (نکته: واژه «خدای» در اینجا ساکن خوانده می‌شود)

بر: رو، سطح، بالا

نهر: رود، جویبار

جواهر: جمع جوهر، به معنی گوهرها و سنگ‌های قیمتی

معادن: جمع معدن، جای بیرون آوردن فلزها و سنگ‌های ارزشمند

نباتات: جمع نبات، گیاهان گوناگون

بَر: خشکی، سرزمین در مقابل دریا

بحر: دریا

میغ: ابر

قوس قزح: رنگین‌کمان

علامات: جمع علامت، نشانه‌ها

پدید آید: آشکار شود، به وجود آید

اندر: در، داخل

آیات: جمع آیه، نشانه‌ها

تو را فرموده است: به تو دستور داده است

نکته های ادبی

مراعات نظیر: کنار هم آوردن واژه هاي هم جنس مثل «ماه، آفتاب و ستاره» يا «کوه، زمين و بيابان» و نيز «ميغ، باران، برف، تگرگ، رعد و برق، قوس قزح» براي نشان دادن گستردگي آفرينش

تضاد: واژه هاي «آسمان و زمين» و «بحر و بر» تقابل دارند و متن را زيباتر کرده اند

🌿 تکرار هنري: عبارت «آنچه» چند بار تکرار شده تا بر شمار و تنوع آفريده هاي خداوند تاکيد کند

دانش زباني

📌 در جمله «تو را فرموده است»، واژه ي «را» به معناي «به» است؛ پس «تو» نقش متمم دارد

📌 در عبارت «آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمين و آنچه بر وي است»، ضمير «وي» به «زمين» برميگردد. در متون قديم براي غيرانسان هم از «وي» استفاده ميشده است

📌 جمله هاي متن بيشتر با حرف «و» به هم عطف شده اند که باعث آهنگ دار شدن نثر و تاکيد بر گستردگي مخلوقات ميشود

در زمين، نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است و جوانب وي فراخ گسترانيده و از زير سنگ هاي سخت، آب هاي لطيف روان کرده، تا بر روي زمين ميرود و به تدريج بيرون مي آيد. در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمين چگونه زنده شود و چون ديباي هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.

مفهوم: به زمين نگاه کن که خداوند چگونه آن را مثل فرشي براي زندگي تو گسترده است و اطرافش را وسيع و باز ساخته است. از دل سنگ هاي سخت، آب هاي شيرين و زلال بيرون مي آورد تا بر سطح زمين جاري شود و آرام آرام از زير زمين بيرون آيد. به هنگام بهار نيز بينديش که زمين چگونه جان ميگيرد و سرسبز ميشود و مانند پارچه ابريشمي رنگارنگ جلوه ميکند، بلکه هزاران رنگ و زيبايي در آن پيدا ميشود.

واژه های مهم

  • در زمين: به زمين

  • به تدريج: کم کم

  • چون: مانند

  • ديبا: نوعي پارچه نفيس و گران قيمت

نکته هاي ادبي

  • تشبيه: زمين به «ديبا» (پارچه ابريشمي رنگارنگ) تشبيه شده است

دانش زباني

  • واژه چون هرگاه به معناي «مانند» باشد، حرف اضافه است و واژه پس از آن متمم به شمار مي آيد؛ مانند جمله «زمين چون ديباي هفت رنگ گردد». در اينجا «ديباي هفت رنگ» متمم است

نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمين را هر يکي بر شکلي ديگر و بر صورتي ديگر و همه از يکدگر نيکوتر؛ هر يکي را آنچه به کار بايد، داد و هر يکي را بياموخته که غذاي خويش چون به دست آورد و بچه را چون نگه دارد تا بزرگ شود و آشيان خويش چون کند. در مورچه نگاه کن که به وقت خويش غذا چون جمع کند.

مفهوم: به پرندگان آسمان و حشره هاي روي زمين نگاه کن که هر کدام با شکلي ويژه و صورتي متفاوت آفريده شده اند و هر يک از ديگري زيباتر است. خداوند آنچه لازم بود به همه داده و به هر موجود آموخته است که چگونه غذاي خود را به دست آورد، چگونه از فرزندانش نگهداري کند تا بزرگ شوند و چگونه خانه و آشيانه خود را بسازد. به مورچه نگاه کن که در زمان مناسب چگونه خوراک خود را جمع آوري ميکند.

واژه های مهم

  • مرغان: پرندگان (در گذشته «مرغ» به معنی پرنده بوده، اما امروزه به پرنده خانگی گفته می‌شود)

  • هريکي به شکلي ديگر: هر کدام را با ظاهري متفاوت آفريده است

  • هر يکي را آنچه به کار بايد، داد: به همه موجودات هرچه لازم داشتند، بخشيده است

  • چون: چگونه

  • بچه را چون نگاه دارد: چگونه از فرزندش مراقبت کند

  • آشيان خود چون کند: چگونه خانه و لانه بسازد

نکته هاي ادبي

  • تضاد: ميان «هوا» (آسمان) و «زمين»

  • تکرار: واژه هاي «هر يکي» و «چون» چندين بار آمده که بر زيبايي و آهنگ متن افزوده است

دانش زباني

  • در عبارت «هريکي را»، واژه را به معناي «به» آمده است؛ پس «هريکي» در نقش متمم قرار دارد

اگر در خانه اي شوي که به نقش و گچ، کنده کرده باشند، روزگاري دراز، صفت آن گويي و تعجب کني و هميشه در خانه خدايي، هيچ تعجب نکني! و اين عالم، خانه خداست و فرش وي، زمين است و لکن سقفي بي ستون و اين، عجب تر است و چراغ وي ماه است و شعله وي آفتاب و قنديل هاي وي ستارگان و تو از عجايب اين، غافل؛ که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وي نمي گنجد.

مفهوم: اگر وارد خانه اي شوي که با نقش و نگار و گچبري آراسته شده باشد، مدت زيادي آن را توصيف ميکني و از زيبايي آن شگفت زده ميشوي؛ اما هميشه در خانه خدا، يعني اين دنيا هستي و از آن تعجب نميکني. در حالي که اين جهان، خانه خداست: فرش آن زمين است، سقفش آسماني است بي ستون که خود شگفت ترين بناست، چراغش ماه است، روشنايي و شعله اش خورشيد و قنديل هاي آن ستارگان آسمان هستند. با اين همه، تو از اين شگفتي ها بي خبري، زيرا دنيا بسيار بزرگ است اما نگاه تو محدود و کوچک است و توانايي درک همه زيبايي ها و عظمت آن را نداري.

واژه های مهم

  • شوي: وارد شوي، بروي

  • به نقش و گچ کنده کرده باشند: با گچ نقش برجسته و تزئينات ساخته باشند، پر از نقش و نگار کرده باشند

  • صفت آن گويي: از آن تعريف و توصيف ميکني

  • عالم: جهان

  • بس: بسيار

  • مختصر: کوچک، اندک

  • نمي گنجد: جا نمي گيرد، نمي تواند دربر بگيرد

نکته هاي ادبي

  • تشبيه: عالم به خانه خدا، زمين به فرش، ماه به چراغ، آفتاب به شعله و ستارگان به قنديل ها تشبيه شده اند

  • کنایه: «مختصر بودن چشم» کنایه از کوته بين بودن و نداشتن نگاه عميق است

  • تکرار: واژه هايي مثل «است»، «تو» و «وي» چند بار تکرار شده اند و بر آهنگ متن افزوده اند

دانش زباني

  • ضمير شخصي وي در اين بند چند بار به کار رفته است و هر بار مرجع آن متفاوت است (مثلا در «فرش وي»، «وي» به خداوند برميگردد)

  • واژه شوي چون به معناي «بروي» آمده است، يک فعل غيراسنادي است

متن و مفهوم

و مثل تو چون مورچه اي است که در قصر ملکي سوراخي دارد؛ جز غذاي خويش و ياران خويش چيزي نمي بيند و از جمال صورت قصر و بسياري غلامان و سرير ملک وي، هيچ خبر ندارد.

مفهوم: اي انسان، تو در اين دنيا مانند مورچه اي هستي که در قصر پادشاهي لانه اي دارد. او تنها به خوراک خود و يارانش توجه ميکند و از زيبايي هاي قصر، وجود غلامان فراوان و تخت فرمانروايي پادشاه هيچ اطلاعي ندارد.

واژه هاي مهم

  • ملک: پادشاه

  • جمال: زيبايي

  • سرير: تخت پادشاهي

  • ملک: فرمانروايي، پادشاهي

نکته هاي ادبي

  • تشبيه: «چون» به معناي «مانند» آمده و مورچه به انسان تشبيه شده است

  • مراعات نظير: واژه هاي «قصر، سرير، غلامان، ملک، ملک» با هم تناسب معنايي دارند

دانش زباني

  • مورچه: نقش متمم دارد

  • سوراخي: مفعول است (چه چيزي را دارد؟ = سوراخي)

  • وي: ضمير شخصي است که در اينجا به «قصر» برميگردد

متن و مفهوم

اگر خواهي به درجه مورچه قناعت کني، مي باش و اگر نه، راهت داده اند تا در بستان معرفت حق تعالي، تماشا کني و بيرون آيي.

مفهوم: اگر ميخواهي در حد و اندازه مورچه باقي بماني، بمان؛ اما اگر نه، به تو اجازه داده اند تا در باغ شناخت خداوند بلندمرتبه قدم بزني و از آن بهره ببري.

چشم باز کن تا عجاب بيني که مدهوش و متحير شوي.

مفهوم: چشمهايت را باز کن تا شگفتي هاي آفرينش را ببيني و از زيبايي هايش حيرت زده و شگفت زده شوي.

واژه هاي مهم

  • درجه: مقام، مرتبه

  • قناعت: راضي بودن، قانع بودن

  • ميباش: همان «باش»

  • راهت داده اند: تو را راه داده اند (ت = ضمير دوم شخص)

  • بستان: بوستان، باغ

  • مدهوش: سرگشته، بيهوش از شگفتي

  • متحير: شگفت زده، حيران

نکته ادبي

  • اضافه تشبيهي: در ترکيب «بستان معرفت»، معرفت به بوستان تشبيه شده است تا زيبايي و گستردگي شناخت خداوند را نشان دهد.

معنی کلمات صفحه 17 فارسي نهم

عبارت اصلي معني ساده و روان
عجايب چيزهاي شگفت انگيز و غيرعادي
نباتات همه گياهان و سبزه ها
بدان باخبر باش، آگاه شو
بر و بحر خشکي و دريا، سراسر جهان
وجود همه هستي و آنچه آفريده شده
چون ميغ شبيه ابر
بر وي روي آن، بر سطحش
قوس قزح رنگين کمان در آسمان
نهر رود يا جوي آب روان
پديد آيد آشکار شود، به وجود بيايد
آنچه در کوه هاست ← در داخل، درون
آيات نشانه ها و علامت هاي خداوند
جواهر گوهرها و سنگ هاي گرانبها
فرموده فرمان داده، دستور داده
معادن جاي بيرون آوردن فلزات و مواد ارزشمند
نظر کني نگاه بياندازي، توجه کني
انواع دسته ها، گونه هاي گوناگون
پس اندر آيات ← اندر در ميان نشانه ها، درباره نشانه ها

معنی کلمات صفحه 18 فارسي نهم

عبارت اصلي معني ساده و روان
بساط تو ساخته براي تو پهن و آماده کرده
روان کرده جاري ساخته، به حرکت انداخته
جوانب اطراف، چهار سوي زمين
به تدريج کم کم، آرام آرام
فراخ وسيع، پهناور
در وقت به هنگام، در زمان مناسب
گسترانيده پهن کرده، گسترده است
بنگر نگاه کن، توجه کن
سنگ سخت سنگ محکم و سختي ناپذير
ديبا پارچه ابريشمي نفيس و زيبا
لطيف خوشگوار، نرم و زلال

معنی کلمات صفحه 19 فارسي نهم

عبارت اصلي معني ساده و روان
مرغان پرندگان
در خانه اي شوي وارد خانه اي بشوي
صورت ظاهر، شکل
نقش نقاشي، طرح
نيکوتر بهتر، زيباتر
گچ کنده کرده باشند گچ بري شده باشد
بياموخته آموزش داده، ياد داده
روزگاري دراز مدت طولاني، زمان بسيار
چون چگونه
صفت آن گويي آن را توصيف و تعريف ميکني
آشيان لانه پرندگان
آشيان خود چون کند ← چون کند چگونه لانه بسازد
تعجب کني شگفت زده شوي
به وقت خويش در زمان مناسب

تاریخ ادبیات عجایب صنع حق تعالی

درس «عجایب صنع حق تعالی» برگرفته از نوشته های امام محمد غزالی است. او از دانشمندان بزرگ و اثرگذار قرن پنجم هجری بود و ميان سال هاي ۴۵۰ تا ۵۰۵ هجري زندگي کرد. غزالي از برجسته ترين چهره هاي دوره سلجوقي به شمار ميرود و در زمينه هاي مختلف مانند فقه، حکمت و علم کلام سرآمد بود. از مهم ترين آثار او مي توان به کيمياي سعادت، احياي علوم الدين و نصيحه الملوک اشاره کرد. نوشته هاي غزالي جايگاهي ويژه در تاريخ فرهنگ و انديشه اسلامي دارند و بخش «عجايب صنع حق تعالي» نمونه اي روشن از نگاه دقيق و عارفانه او به آفرينش و نشانه هاي قدرت خداوند است.

خلاصه درس دوم فارسی نهم (عجایب صنع حق تعالی)

نویسنده در این درس انسان را به اندیشه در آفرینش فرا می‌خواند. او می‌گوید هرچه در جهان هست، از آسمان و خورشید و ماه و ستارگان تا زمین، کوه‌ها، رودها، گیاهان، جانوران خشکی و دریا و حتی پدیده‌هایی مانند ابر، باران، برف، رعد و برق و رنگین‌کمان، همه نشانه‌های قدرت خداوند هستند و باید در آن‌ها فکر کرد.

زمین مانند فرشی گسترده در اختیار انسان قرار گرفته است. از دل سنگ‌های سخت آب‌های شیرین بیرون می‌آید و در فصل بهار زمین زنده و رنگارنگ می‌شود؛ همچون پارچه‌ای ابریشمی که هزاران رنگ دارد.

پرندگان و حشرات هر یک با صورتی متفاوت آفریده شده‌اند. خداوند به همه آن‌ها آموخته چگونه غذا پیدا کنند، از فرزندانشان نگهداری کنند و خانه بسازند. مورچه هم نمونه‌ای از این نظم و تدبیر است که در وقت مناسب غذایش را جمع می‌کند.

نویسنده یادآوری می‌کند که انسان در برابر نقش و نگار یک خانه شگفت‌زده می‌شود، اما از این جهان پهناور که خانه خداست تعجب نمی‌کند. در حالی که زمین فرش این خانه، آسمان سقفی بی‌ستون، ماه چراغ، خورشید شعله و ستارگان قندیل‌های آن هستند.

در پایان، انسان به مورچه‌ای در قصر تشبیه می‌شود که جز غذای خود چیزی نمی‌بیند. نویسنده می‌گوید اگر می‌خواهی مانند مورچه بمانی، بمان، اما اگر نه، راهی برایت باز است تا در باغ معرفت خداوند قدم بزنی، چشم باز کنی و شگفتی‌های آفرینش را ببینی.

نتیجه درس دوم

انسان اگر تنها به نیازهای کوچک خود بسنده کند، مثل مورچه‌ای است که از عظمت قصر بی‌خبر است. اما اگر چشم باز کند و در نشانه‌های جهان بیندیشد، به بزرگی خالق پی می‌برد و راهی برای شناخت خداوند می‌یابد.

پیام درس دوم

این جهان پر از نشانه‌های خداست؛ آسمان و زمین، خورشید و ماه، باران و رنگین‌کمان و همه موجودات یادآور قدرت آفرینش هستند. انسان باید از این شگفتی‌ها غافل نماند، نگاهش را عمیق‌تر کند و با اندیشه در آن‌ها به معرفت و شناخت حقیقی برسد.

قبلی:

معنی حکایت سفر فارسی پایه نهم + خلاصه ، پیام و نتیجه حکایت

بعدی :

سوالات درس دوم فارسی نهم با جواب + پاسخ خودارزیابی ، فعالیت نوشتاری و گفت و گو

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا