مطالب درسی
معنی حکایت محبت فارسی ششم ✅ معنی کلمات، هم خانواده و مخالف
معنی کلمات و لغات ، نتیجه گیری و معنی متن حکایت محبت صفحه ۱۳ کتاب فارسی ششم دبستان

معنی کلمات حکایت «محبّت» فارسی ششم
همخانوادههای حکایت «محبّت» فارسی ششم
محبّت = محب، محبوب، محبّتآمیز
حکایت = حاکی، حکایات، حکایتگر
عبور = عابر، معبر، معابر
حَک = حکاک، حکاکی، محکوک
بیابان = بیابانی، بیابانگرد، بیابانگردی
اختلاف = مختلف، اختلافی، مخالفت
خشم = خشمناک، خشمگین
آزرده/آزار = آزردن، آزاردهنده، آزاردیدگی
لغزید = لغزش، لغزیدن، لغزان
شتافت = شتاب، شتابان، شتابیدن
نجات = نجاتبخش، نجاتگر، نجاتیافته
صخره = صخور، صخرهای
تعجّب = متعجّب، تعجّبی، عَجَب
شن = شِنی، شنزار
پاک = پاکی، پاکیزه، پاکیزگی
آبادی = آباد، آبادانی
رودخانه = رود، رودخانهای
مخالف و متضادِ حکایت «محبّت» فارسی ششم
دوست ≠ دشمن
بهترین ≠ بدترین
مشاجره ≠ مصالحه
آزار ≠ محبّت
سخت ≠ آسان
هرگز ≠ همیشه
پیام و نتیجهٔ حکایت «محبّت» فارسی ششم
دوستیِ راستین با گذشت و قدردانی پایدار میماند؛ رنجها و لغزشهای یکدیگر را مانند نوشتهای بر شن رها کنیم تا باد فراموشی آن را ببرد، اما نیکیها را چون نوشتهای بر سنگ در دل حک کنیم تا هیچ تندبادی آن را نزداید. نتیجه آنکه در تعارضها به جای خشم، به صبر و اصلاح رابطه رو کنیم و خوبیِ دوستان را بهخاطر بسپاریم؛ چنین رفتاری پیوندها را استوار و دل را روشن میسازد.