مطالب درسی

معنی حکایت سیرت سلمان صفحه ۹۷ فارسی نهم + خلاصه ، مفهوم کلی و کلمات

خلاصه حکایت سیرت سلمان فارسی نهم

سلمان فارسی فرمانده لشکری بزرگ بود اما با وجود مقام بالا، بسیار فروتن و ساده زیست بود. روزی خدمتکاری او را نشناخت و از او خواست کیسه ای پر از کاه را تا لشکرگاه سلمان ببرد. سلمان بی آنکه خود را معرفی کند، کیسه را برداشت و همراه او رفت. وقتی به لشکرگاه رسیدند، مردم گفتند او امیر است و خدمتکار با ترس از او پوزش خواست. سلمان با مهربانی گفت: نترس، من این کار را برای خودم کردم تا غرور از دلم دور شود، تو خوشحال شوی و وظیفه ام را در برابر مردم درست انجام داده باشم. این حکایت نشانه ای از تواضع، مسئولیت پذیری و فروتنی سلمان فارسی است.

مفهوم حکایت سیرت سلمان فارسی نهم

حکایت سیرت سلمان نشان می دهد که ارزش انسان در تواضع، فروتنی و خدمت به مردم است نه در مقام و ثروت. سلمان فارسی با رفتار خود یادآور می شود که قدرت و ریاست نباید باعث غرور شود و انسان حقیقی کسی است که در برابر مردم مهربان و بی تکبر باشد.

این حکایت به ما می آموزد که بزرگی در رفتار نیک، خدمت به دیگران و خالص بودن نیت هاست، نه در ظاهر و عنوان های دنیایی.

عکس حکایت سیرت سلمان فارسی نهم

معنی حکایت سیرت سلمان

🔴 سلمان فارسی بر لشکری امیر بود. در میان رعایا چنان حقیر می نمود که وقتی خادمی به وی رسید، گفت: این توبره کاه، بردار و به لشکرگاه سلمان بر.

🌿 معنی: سلمان فارسی فرمانده سپاه بود اما با فروتنی و سادگی در میان مردم زندگی می کرد. آنقدر بی تکبر بود که خدمتکاری او را نشناخت و از او خواست کیسه ای پر از کاه را تا محل لشکر سلمان ببرد. این رفتار نشان دهنده تواضع، ساده زیستی و بی اعتنایی سلمان به مقام و جایگاه دنیوی است.

🌸 واژه های مهم:

امیر: فرمانده، سردار

رعایا: مردم عادی

حقیر: فروتن، کوچک

توبره: کیسه یا خورجین بزرگ

🔴 چون به لشکرگاه رسید، مردم گفتند: امیر است. آن خادم بترسید و در قدم وی افتاد.

🌿 معنی: وقتی سلمان به محل لشکرگاه رسید، مردم او را شناختند و با احترام گفتند او فرمانده سپاه است. خدمتکار با شنیدن این سخن ترسید و خود را به پای سلمان انداخت تا از او عذرخواهی و بخشش بخواهد. این ماجرا نشان می دهد که سلمان با وجود مقام بالا، رفتار متواضعانه و ساده ای داشت.

🌸 آرایه های ادبی:

🔹 در قدم کسی افتادن: کنایه از عذرخواهی کردن یا طلب بخشش داشتن

🔴 سلمان گفت: به سه وجه این کار را از برای خودم کردم نه از بهر تو هیچ اندیشه مدار. اول آنکه تکبر از من دفع شود؛ دوم آنکه دل تو خوش شود؛ سوم آنکه از عهده حفظ رعیت بیرون آمده باشم.

🌿 معنی: سلمان با آرامش به خدمتکار گفت: نگران نباش، من این کار را برای خودم انجام دادم نه برای تو. نخست برای اینکه غرور و خودبینی را از دل خود دور کنم، دوم برای اینکه تو شاد و آسوده شوی و سوم برای اینکه وظیفه خود را در برابر مردم به درستی انجام داده باشم. این گفتار نشانه‌ای از تواضع، مهربانی و مسئولیت پذیری سلمان فارسی است.

🌸 واژه های مهم:

وجه: دلیل

تکبر: خودخواهی، غرور

دفع: دور کردن

🌸 آرایه های ادبی:

🔹 اندیشه مدار: کنایه از نترس یا نگران نباش

معنی کلمات حکایت سیرت سلمان

امیر: فرمانده لشکرگاه: محل اقامت لشکر، قرارگاه
رعایا: مردم عادی، زیردست در قدم وی افتاد: به التماس افتاد، عذر خواست
حقیر: کوچک و بی ارزش وجه: دلیل، جهت
تکبر: خودبینی و غرور به سه وجه: به سه دلیل، به سه جهت
هیچ: اصلا، هرگز از برای خود: به خاطر خودم
سیّم: صورت قدیمی سوم از بهر: برای، به خاطر
روضه: باغ خلد: بهشت
دفع: راندن، دور کردن دفع شود: دور شود
می نمود: نشان می داد دل تو خوش شود: تو خوشحال شوی
عهده: مسئولیت، وظیفه حفظ: نگهداری، مراقبت
خادم: خدمتکار، زیردست توبره: کیسه بزرگ، گونی
از عهده بیرون آمدن: به وظیفه عمل کردن بَر: بن مضارع از مصدر بردن، ببر
اندیشه: فکر، ترس اندیشه مدار: نترس

قبلی:

جواب خودارزیابی و فعالیت نوشتاری درس دوازدهم فارسی نهم

معنی درس دوازدهم پیام آور رحمت فارسی نهم + خلاصه آرایه های ادبی و لغات

معنی روان خوانی دروازه ای به آسمان فارسی نهم + کلمات سخت ، خلاصه و آرایه ها

جواب سولات درس یازدهم فارسی نهم (خودارزیابی گفت و گو و فعالیت های نوشتاری)

بعدی:

معنی درس ۱۳ فارسی نهم اشنای غریبان + ارایه های ادبی خلاصه و معنی کلمات

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا