معنی شعر دور اندیشی فارسی نهم با ارایه + نکات دستوری ، خلاصه و نتیجه
این درس از کتاب مخزن الاسرار نظامی گنجوی برگزیده شده است. قالب شعر مثنوی و شاعر آن نظامی گنجوی است.
واژههای قافیه: آزادگان – همزادگان، پسر – سر، دست – شکست، سال – حال، گفت – نهفت، آشکار – شرمسار، کودکی – یکی، همرهان – نهان، دشمن – من، خبردار – کار، دانایی – توانایی
ردیفها: او، نهند، کرد، است
آنچه در این مطلب خواهید دید
خلاصه شعر دوراندیشی
شعر «دوراندیشی» از نظامی گنجوی درباره اهمیت عقل، تدبیر و آیندهنگری است. در این شعر، داستان کودکی روایت میشود که هنگام بازی با دوستانش زمین میخورد و آسیب میبیند. یارانش که از ترس پدرِ کودک میترسند، تصمیم میگیرند او را پنهان کنند، اما یکی از آنها که عاقل و دوراندیش است، پیش از وقوع حادثهای بدتر، ماجرا را به پدر کودک خبر میدهد و سبب نجات او میشود.
شاعر در پایان نتیجه میگیرد که انسان دانا با اندیشه و خرد میتواند از خطرها پیشگیری کند و دانایی، سرچشمهی توانایی است. پیام اصلی شعر این است که باید در زندگی با تدبیر و آیندهنگری رفتار کرد و به جای پنهانکاری و نادانی، از عقل و آگاهی بهره گرفت تا گرفتار پشیمانی نشویم.
معنی شعر دور اندیشی فارسی نهم
۱- کودکی از جمله آزادگان ⚜🌸✨ رفت برون با دو سه همزادگان
معنی: پسری خردسال از خانوادهای نجیب و اصیل، همراه چند تن از همسالان خود برای بازی و گردش از خانه بیرون رفت.
واژههای مهم:
آزادگان: نیکزادگان، شریفان
همزادگان: همسنوسالان، همبازیان
از جمله: از میان، از دستهی
نکته دستوری:
کودکی: اسم نکره
آزادگان و همزادگان: اسم جمع با پسوند «ان» که بیانگر گروهی از افراد است.
۲- پای چون در راه نهاد آن پسر ⚜🌿✨ پویه همی کرد و درآمد به سر
معنی: همین که آن پسرک قدم در راه گذاشت و شروع به دویدن کرد، تعادلش را از دست داد و با سر به زمین افتاد.
واژههای مهم:
پویه کردن: دویدن، حرکت سریع
همی کرد: میکرد (نشانه استمرار در زمان گذشته)
درآمد به سر: با سر به زمین خورد
آرایههای ادبی:
مراعات نظیر: «پا و سر»
جناس: «پسر و سر»
کنایه: «پای در راه نهادن و به سر درآمدن» کنایه از آغاز کاری و گرفتار شدن در نتیجهی آن
نکته دستوری:
پویه: واژه مشتق (ریشه «پوی» + پسوند «ه»)
۳- پایش از آن پویه درآمد ز دست 🌿⚜✨ مهر دل و مهرهی پشتش شکست
معنی: هنگام دویدن تعادلش را از دست داد، به زمین افتاد و مهرهی پشتش شکست؛ از شدت درد، علاقهاش به بازی نیز از بین رفت.
واژههای مهم:
مهر: علاقه، محبت
مهرهی پشت: استخوانهای ستون فقرات
آرایههای ادبی:
کنایه: «پا از دست درآمدن» کنایه از بیاختیار شدن
کنایه: «مهر دل شکست» کنایه از ازبینرفتن علاقه
مراعات نظیر: «پا، دست، دل»
نکته دستوری:
«درآمد ز دست» جمله فعلی مرکب است که معنای کنایی دارد.
۴- شد نفس آن دو سه همسال او 🌸⚜✨ تنگتر از حادثهی حال او
معنی: وقتی آن کودک زمین خورد، دوستان همسنوسالش از ناراحتی نفسشان بند آمد و دلشان فشرده شد.
واژههای مهم:
تنگتر: سختتر، فشردهتر (نشانه اندوه و ناراحتی)
حادثهی حال: رویداد ناگهانی و غمانگیز
آرایههای ادبی:
کنایه: «تنگ شدن نفس» کنایه از غم و اندوه فراوان
جناس: «حال و سال»
مراعات نظیر: «حادثه و حال»
نکته دستوری:
«دو سه همسال» ترکیب وصفی است (دو و سه: صفت پیشین شمارشی)
«تنگتر» صفت تفضیلی است.
۵- آن که ورا دوستترین بود گفت 🌿⚜✨ در بنِ چاهیش بباید نهفت
معنی: نزدیکترین و صمیمیترین دوستش گفت: باید او را در چاهی عمیق پنهان کنیم تا کسی از حالش باخبر نشود.
واژههای مهم:
ورا: همان «او را»
بن: عمق، ته
نهفت: پنهان کرد، پوشاند
آرایههای ادبی:
کنایه: «در بن چاه نهفتن» کنایه از پنهان کردن حقیقت یا راز
تضاد پنهان / آشکار (به صورت ضمنی در معنی بیت وجود دارد)
نکته دستوری:
«دوستترین» صفت عالی است.
«ـش» در «چاهیش» نشانه مفعولی است.
«ورا» صورت کهن «او را» است.
۶- تا نشود راز چو روز آشکار 🌿⚜✨ تا نشویم از پدرش شرمسار
معنی: باید کاری کنیم تا این راز مانند روز برای کسی فاش نشود و پیش پدر او شرمنده و سرافکنده نگردیم.
واژههای مهم:
راز: سرّ، سخن پنهان
چو: مثل، مانند
بن: عمق
آشکار: روشن، واضح
آرایههای ادبی:
جناس: «راز و روز»
واجآرایی: تکرار حرف «ر»
تشبیه: «راز چو روز آشکار» (راز به روز تشبیه شده است)
نکته دستوری:
«چو» حرف اضافه به معنی «مانندِ» است.
در «پدرش»، «ـش» نشانه مضافالیه است.
«آشکار» واژه دو تلفظی است (آشکار / آشِکار).
۷- عاقبتاندیشترین کودکی 🌿⚜✨ دشمنِ او بود از ایشان یکی
معنی: یکی از بچهها که از همه باهوشتر و آیندهنگرتر بود، دشمن او به شمار میرفت.
واژههای مهم:
عاقبتاندیش: آیندهنگر، کسی که پیش از انجام کار، به نتیجه آن میاندیشد
دشمن: مخالف، بدخواه
آرایههای ادبی:
تضاد پنهان میان «دوستی و دشمنی» (در مفهوم بیت)
واجآرایی با تکرار صدای «ش» برای ایجاد آهنگ ملایم
نکته دستوری:
«عاقبتاندیشترین» صفت عالی است و از نظر ساخت، مرکب محسوب میشود.
«یکی» نقش نهاد دارد و بیانگر فردی از میان گروه است.
۸- گفت: همانا که درین همرهان 🌿⚜✨ صورتِ این حال نماند نهان
معنی: آن کودک زیرک و آیندهنگر گفت: بدون تردید، این ماجرا در میان همراهان ما پنهان نخواهد ماند و همه از آن باخبر خواهند شد.
واژههای مهم:
همانا: بیتردید، قطعا
درین: مخفف «در این»
همرهان: همراهان، دوستان
صورت حال: وضعیت، ماجرا
آرایههای ادبی:
واجآرایی با تکرار حرف «ن» برای تأکید بر مفهوم نهان ماندن
تضاد پنهان میان «صورت» و «نهان»
نکته دستوری:
«درین» ترکیب حرف اضافه و اسم است (در + این).
«نماند» فعل منفی ماضی استمراری است.
«همرَهان» جمع «همراه» است.
۹- چون که مرا زین همه دشمن نهند 🌿⚜✨ تهمتِ این واقعه بر من نهند
معنی: چون از میان همه بچهها مرا دشمن او میدانند، حتما گمان میبرند که من باعث این حادثه بودهام و مرا متهم خواهند کرد.
واژههای مهم:
زین: مخفف «از این»
تهمت: افترا، گمان بد
واقعه: رویداد، حادثه
نهند: بگذارند، بدانند
آرایههای ادبی:
تکرار «نهند» برای تأکید بر داوری و بدگمانی
واجآرایی حرف «ن» که حس سنگینی و تکرار اتهام را منتقل میکند
نکته دستوری:
«مرا» مفعول غیرمستقیم است.
«نهند» فعل مضارع اخباری است که در هر دو مصراع تکرار شده و قرینه معنایی دارد.
۱۰- زی پدرش رفت و خبردار کرد 🌿⚜✨ تا پدرش چارهی آن کار کرد
معنی: نزد پدرش رفت و ماجرا را برای او بازگو کرد تا پدرش برای آن اتفاق راهحلی پیدا کند و چارهای بیندیشد.
واژههای مهم:
زی: به سوی، نزد
خبردار: آگاه، باخبر
چاره: تدبیر، راهحل
آرایههای ادبی:
تکرار واژه «پدرش» برای تأکید بر رابطه خانوادگی و احساس مسئولیت
واجآرایی حرف «ر» برای ایجاد آهنگ روان در بیت
نکته دستوری:
«زی» حرف اضافه به معنای «به سوی» است.
«پدرش» ترکیب اضافی است که «ش» نقش مضافالیه دارد.
«خبردار کرد» فعل مرکب است (کرد + خبردار).
۱۱- هر که در او جوهر دانایی است 🌿⚜✨ بر همه چیزش توانایی است
معنی: هر انسانی که در وجودش گوهر دانایی و خرد نهفته باشد، بر انجام هر کاری توانا خواهد بود و در هیچ امری ناتوان نمیماند.
واژههای مهم:
جوهر: اصل و نهاد هر چیز، گوهر، ذات
دانایی: خرد، علم و آگاهی
توانایی: قدرت، توان، توانمندی
آرایههای ادبی:
تکرار «ای» در پایان واژهها برای ایجاد آهنگ دلنشین
تناسب میان «دانایی» و «توانایی» که نشاندهنده رابطه علت و معلول است
نکته دستوری:
«که» حرف ربط است.
«در او» گروه حرف اضافه و متمم.
«جوهر دانایی» ترکیب اضافی (جوهرِ دانایی).
هر دو واژهی «دانایی» و «توانایی» اسم مصدر هستند.
۱۲- دشمن دانا که غم جان بود 🌿⚜✨ بهتر از آن دوست که نادان بود
معنی: دشمنی که دانا و آگاه است، هرچند باعث اندوه انسان شود، از دوستی که نادان و بیخرد است، ارزشمندتر و کمزیانتر است؛ زیرا نادانیِ دوست، زیانبارتر از داناییِ دشمن است.
واژههای مهم:
دانا: خردمند، آگاه
نادان: ناآگاه، بیخرد
غم جان: اندوه دل، رنج روح
آرایههای ادبی:
تضاد میان «دشمن» و «دوست»
تضاد میان «دانا» و «نادان»
واجآرایی حرف «ن» برای ایجاد آهنگ هشداردهنده
بیت از امثال و حکم معروف زبان فارسی است
نکته دستوری:
بیت از سه جمله تشکیل شده است.
در مصراع دوم فعل «است» به قرینه لفظی حذف شده است.
«بهتر» صفت تفضیلی و نقش مسند دارد.
تاریخ ادبیات شعر خوانی دور اندیشی
شاعر این شعر نظامی گنجوی از شاعران بزرگ ایرانی در قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است. او با سرودن آثاری چون مخزن الاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه در ادب فارسی ماندگار شد. نظامی از برجستهترین داستانسرایان شعر فارسی است که با نگاهی عمیق و زبانی شیوا، مفاهیم اخلاقی و انسانی را در قالب شعر بیان کرده و هنر داستانپردازی در منظومههای عاشقانه و حکمی را به اوج رسانده است.
قبلی:
جواب سوالات درس هشتم فارسی نهم + خودارزیابی گفت و گو و فعالیت های نوشتاری
معنی کلمات درس هشتم همزیستی با مام میهن + خلاصه مفهوم و آرایه های ادبی
جواب سوالات درس هفتم فارسی نهم + خودارزیابی گفت و گو و فعالیت های نوشتاری
بعدی:
معنی کلمات درس نهم راز موفقیت فارسی نهم + آرایه ها ، نکاتی دستوری خلاصه و پیام