مطالب درسی

معنی درس اول فارسی نهم با آرایه های ادبی + خلاصه و پیام

معنی شعر و لغات و ارایه های ادبی و زبانی درس اول آفرینش همه تنبیه خداوند دل است و معنی حکایت سفر فارسی نهم

در این مطلب از تاپ ناپ به معنی شعر، کلمات و واژگان مهم، آرايه هاي ادبي و نکات دستوري درس اول فارسي نهم با عنوان «آفرينش همه تنبيه خداوند دل است» (صفحه ۱۲ و ۱۳) پرداخته ايم.

همچنين معني جملات و عبارت هاي دشوار حکايت سفر (صفحه ۱۶) را نيز آماده کرده ايم تا دانش آموزان با درک بهتر اين درس همراه شوند. علاوه بر آن، خلاصه شعر و پيام اصلي آن نيز براي جمع بندي آورده شده است. در ادامه با تاپ ناپ همراه باشيد.

خلاصه درس اول فارسی نهم

شاعر در این شعر می‌گوید همه پدیده‌های جهان نشانه‌ای برای بیداری دل انسان و یاد خدا هستند. کسی که به وجود خداوند اقرار نکند، دل ندارد. تمام نقش‌های آفرینش برای اندیشه و تفکر انسان است و اگر کسی در آن‌ها نیندیشد، وجودش بی‌روح خواهد بود. کوه، دریا و درختان در حال تسبیح خداوندند، اما هر کسی توان شنیدن این راز را ندارد. انسان باید از خواب غفلت برخیزد و بداند که تنها خداوند است که از چوب، میوه‌های رنگارنگ و از خار، گل‌های زیبا می‌آفریند.

پیام شعر : این شعر بر اهمیت تفکر و اندیشه در نشانه‌های آفرینش تأکید دارد. شاعر یادآور می‌شود که همه پدیده‌های جهان، انسان را به شناخت خداوند وادار می‌کنند. کسی که در این نشانه‌ها نیندیشد و به خدا اقرار نکند، در حقیقت در غفلت است. پیام اصلی شعر این است که انسان باید از خواب بی‌خبری بیدار شود و با دل بیدار و خرد روشن، عظمت خداوند را بشناسد.

عکس شعر درس اول فارسی نهم

معنی و آرایه های ادبی شعر درس اول فارسی نهم

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار 🌸✨🌿 خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

معنی: در بامداد آغاز بهار، وقتی شب و روز برابر می شوند، رفتن به صحرا و تماشای بهار بسیار لذت بخش است.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

تضاد: لیل و نهار

جناس: بهار و نهار

مراعات نظیر: بامداد، لیل، نهار – صحرا، بهار

خوش: مسند

بود: فعل اسنادی

دامن صحرا: نهاد

تعداد جمله ها:

۱. بامدادی که لیل و نهار تفاوت نکند

۲. دامن صحرا و تماشای بهار خوش بود

آفرینش همه تنبیهِ خداوند دل است 🌸✨🌿 دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

معنی: همه آفریده های جهان برای بیداری و آگاهی انسان های صاحب دل است و کسی که به وجود خداوند اقرار نکند، در حقیقت دل و احساس ندارد.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

واج آرایی: حرف «د»

جناس: که و به

مجاز: دل به معنای احساس و عاطفه

آفرینش: مشتق

که: در مصراع دوم به معنای «کسی که»، ضمیر مبهم

همه: بدل

آفرینش: نهاد

تنبیه خداوند دل: مسند

تنبیه خداوند دل: گروه اسمی که «تنبیه» هسته و «خداوند دل» وابسته آن است

تعداد جمله ها:

۱. آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

۲. دل ندارد

۳. که به خداوند اقرار ندارد

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود 🌸✨🌿 هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

معنی: این همه نقش و نگار شگفت انگیز که در سراسر جهان آفرینش دیده می شود، اگر کسی درباره آنها اندیشه نکند، وجودش همچون تصویری بی جان بر دیوار خواهد بود.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

مراعات نظیر: در و دیوار

اضافه تشبیهی: دیوار وجود

جناس: بر و در

این همه نقش عجب: گروه اسمی (این: صفت اشاره، همه: صفت مبهم، نقش: هسته، عجب: صفت بیانی)

تعداد جمله ها:

۱. این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود (هست)

۲. هر که فکرت نکند

۳. نقش بر دیوار بود

کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند 🌸✨🌿 نه همه مستمعی فهم کند این اسرار

معنی: تمام آفریده ها حتی کوه ها، دریاها و درختان، بی صدا نام خدا را بر زبان دارند و به ستایش او مشغولند. اما هر انسانی توان شنیدن و درک این نغمه پنهان را ندارد، چون فهم این راز نیازمند دلی بیدار است.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

مراعات نظیر: هماهنگی بین کوه، دریا و درختان

تلمیح: اشاره به آیه ۴۴ سوره اسراء «هر موجودی تسبیح خدا می گوید»

نهاد: کوه، دریا و درختان

مفعول: این اسرار

تعداد جمله ها:

۱. کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند

۲. نه همه مستمعی این اسرار فهم کند

خبرت هست که مرغان سحر می گویند 🌸✨🌿 آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار

معنی: آیا آگاه هستی که پرندگان سپیده دم تو را صدا می زنند و می گویند: ای انسان بی خبر، بس است خواب غفلت! از نادانی برخیز و دیده جانت را بیدار کن.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

مراعات نظیر: خواب، سحر، خفته

جناس: سر و سحر

اضافه تشبیهی: خواب جهالت

کنایه: سر از خواب برداشتن، کنایه از بیداری و آگاهی

نهاد: «ت» در خبرت

خفته: صفت جانشین اسم (ای انسان خفته)

تعداد جمله ها:

۱. خبرت هست

۲. که مرغان سحر می گویند

۳. ای خفته

۴. آخر سر از خواب جهالت بردار

تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش 🌸✨🌿 حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

معنی: تا چه زمان مانند بنفشه، سرت را به زیر انداخته و در غفلت می مانی؟ در حالی که حتی گل نرگس چشم گشوده و بیدار است، شایسته نیست تو همچنان در خواب بی خبری باشی.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

تشبیه: انسان غافل به بنفشه با سر خمیده تشبیه شده است

مراعات نظیر: بنفشه و نرگس (هر دو گل)

تضاد: خوابی و بیدار

کنایه: سر در پیش داشتن، کنایه از غفلت و بی خبری

غفلت: مفعول

نرگس: نهاد

تعداد جمله ها:

۱. تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش

۲. حیف باشد که تو در خوابی

۳. نرگس بیدار

که تواند که دهد میوه الوان از چوب 🌸✨🌿 یا که داند که برآرد گل صدبرگ از خار

معنی: تنها خداوند تواناست که از چوب درخت، میوه های رنگارنگ پدید می آورد و از دل خار، گل سرخ و زیبا می رویاند.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

تضاد: گل و خار

نهاد: که (چه کسی)

مفعول: میوه الوان، گل صدبرگ

متمم: چوب، خار

نکته زبانی: در متون قدیم واژه «دانستن» به معنای «توانستن» نیز به کار می رفت

تعداد جمله ها:

۱. که تواند

۲. که از چوب میوه الوان دهد

۳. یا که داند

۴. که از خار گل صدبرگ برآرد

عقل حیران شود از خوشه زرین عنب 🌸✨🌿 فهم عاجز شود از حقه یاقوت انار

معنی: عقل در برابر زیبایی خوشه های طلایی انگور سرگشته می شود و فهم انسان از درک دانه های انار که همچون یاقوت سرخ درون حقه ای ارزشمند جای گرفته اند، ناتوان می ماند.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

مراعات نظیر: خوشه، عنب، انار – حقه، زرین، یاقوت

تشبیه: خوشه زرین انگور به طلا، دانه های سرخ انار به یاقوت

تشخیص: در هر دو مصراع (عقل و فهم همچون انسان معرفی شده اند که حیران و عاجز می شوند)

نهاد: عقل، فهم

مسند: حیران، عاجز

فعل اسنادی: شود

متمم: خوشه زرین عنب، حقه یاقوت انار

تعداد جمله ها:

۱. عقل از خوشه زرین عنب حیران شود

۲. فهم از حقه یاقوت انار عاجز شود

پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز 🌸✨🌿 ماه و خورشید مسخر کند و لیل و نهار

معنی: خداوند پاک و بی نقص است؛ اوست که با قدرت و تقدیر خویش، ماه و خورشید و همچنین شب و روز را فرمان‌بردار و مطیع خود ساخته است.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

تضاد: لیل و نهار

مراعات نظیر: ماه و خورشید

تلمیح: اشاره به آیات قرآن درباره مسخر بودن ماه، خورشید، شب و روز به فرمان خدا

نهاد: خدا

مفعول: ماه و خورشید – لیل و نهار

تعداد جمله ها:

۱. پاک و بی عیب خدایی (است)

۲. که به تقدیر عزیز ماه و خورشید مسخر کند

۳. و لیل و نهار مسخر کند

تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او 🌸✨🌿 همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار

معنی: مردم تا روز قیامت درباره بزرگواری و رحمت بی‌پایان خدا سخن می‌گویند، اما با همه این گفته‌ها و ستایش‌ها حتی یک سخن از هزاران نعمت او را هم نمی‌توانند به جا آورند.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

تا: حرف اضافه – قیامت: متمم

اندر: حرف اضافه (در متون قدیم به جای «در» به کار می‌رفت)

کرم و رحمت او: متمم

گفته نیاید: فعل

ز: حرف اضافه

هزار: متمم

تعداد جمله ها:

۱. تا قیامت همه اندر کرم و رحمت او سخن گویند

۲. یکی ز هزار گفته نیاید

نعمتت بار خدایا ز عدد بیرون است 🌸✨🌿 شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار

معنی: پروردگارا، نعمت های بی‌پایان تو از شمارش بیرون است و هیچ شکرگزاری توانایی سپاس همه آن‌ها را ندارد.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

مراعات نظیر: نعمت، شکر، انعام، شکرگزار

کنایه: «ز عدد بیرون بودن» کنایه از بی‌شمار بودن

منادا: بار خدا (ای خدا)

مضاف الیه: «ت» در نعمتت

قید منفی: هرگز

نکته زبانی: «اِنعام» به معنی نعمت‌هاست و «اَنعام» به معنی چارپایان؛ در تلفظ و معنا باید دقت کرد

نعمتت: نهاد

عدد: متمم

بیرون: مسند

است: فعل اسنادی

تعداد جمله ها:

۱. بار خدایا

۲. نعمتت ز عدد بیرون است

۳. شکرگزار هرگز شکر انعام تو نکند

سعدیا راست روان گوی سعادت بردند 🌸✨🌿 راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار

معنی: ای سعدی! انسان های درستکار و راسترو به سعادت و خوشبختی می رسند. پس تو نیز راستگو و درستکار باش، زیرا انسان های بدکردار و کج رفتار به مقصد و هدف خود نمی رسند.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی:

جناس: که و به

اضافه تشبیهی: گوی سعادت

کنایه: گوی بردند، کنایه از دست یافتن و پیروز شدن

سعدیا: «ا» نشانه ندا، سعدی منادا

راست روان: مرکب (انِ جمع در ساخت اسم نقشی ندارد)

کج رفتار: مشتق، مرکب و صفت جانشین اسم (انسان کج رفتار)

نکته نگارشی: بعد از واژه منادا، ویرگول (،) گذاشته می شود

تعداد جمله ها:

۱. سعدیا

۲. راست روان گوی سعادت بردند

۳. راستی کن

۴. که کج رفتار به منزل نرسد

تاریخ ادبیات درس اول فارسی نهم

ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، شاعر و عارف نامدار ایرانی در قرن ششم هجری قمری است. او از نخستین کسانی بود که مضامین عرفانی و اخلاقی را وارد شعر فارسی کرد و راه را برای شاعران بزرگی چون عطار، مولوی و حافظ هموار ساخت. از آثار مهم سنایی می‌توان به حدیقة الحقیقه یا الهی‌نامه، طریق‌التحقیق، سیرالعباد الی المعاد، کارنامه بلخ و دیوان اشعار او اشاره کرد. سنایی در زمینه قصیده و غزل از تأثیرگذارترین شاعران زبان فارسی به شمار می‌آید.

حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگ‌ترین شاعر حماسه‌سرای ایران، در اواخر قرن چهارم هجری در توس به دنیا آمد. عشق عمیق او به تاریخ و فرهنگ ایران باعث شد سی سال از عمر خود را صرف سرودن شاهنامه کند. شاهنامه مهم‌ترین اثر فردوسی و بزرگ‌ترین حماسه ملی ایران است که زبان و فرهنگ ایرانی را زنده نگه داشته است. فردوسی در اوایل قرن پنجم هجری و در روزگار غزنویان درگذشت.

سعدی شیرازی، شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم هجری قمری، استاد سخن و یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب فارسی است. او در نثر مسجع و روان، و همچنین در شعر عاشقانه و حکمت‌آمیز جایگاه ویژه‌ای دارد. از آثار مهم سعدی می‌توان دیوان اشعار، بوستان یا سعدی‌نامه در قالب مثنوی و در ده باب، گلستان به نثر و مجالس پنجگانه را نام برد.

محمد بن منور، نویسنده نامدار قرن ششم هجری قمری و از نوادگان شیخ ابوسعید ابوالخیر (عارف مشهور قرن پنجم) است. مهم‌ترین اثر او کتاب اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی‌سعید است که از برجسته‌ترین آثار نثر عرفانی فارسی به شمار می‌رود. این کتاب که در سه باب تدوین شده، نمونه‌ای ارزشمند از شرح‌حال‌نویسی در ادب فارسی است.

معنی کلمات شعر درس اول فارسی نهم

📌 اسرار: راز، جمع سر

📌 سعادت: خوشبختی، نیک‌بختی

📌 عاجز: ناتوان

📌 عنب: انگور

📌 کرم: بخشش، بزرگواری

📌 بامداد: صبح زود

📌 مستمع: شنونده

📌 منزل: مقصد، جایگاه

📌 نهار: روز

📌 یاقوت: سنگ قیمتی سرخ‌رنگ

📌 انعام: نعمت، بخشش

📌 جهالت: نادانی

📌 حیف: افسوس

📌 خداوند دل: صاحب دل، انسان آگاه و عارف

📌 رخ: چهره، صورت

📌 عزیز: بزرگوار

📌 غفلت: بی‌خبری

📌 لیل: شب

📌 مسخر: رام، مطیع، تحت فرمان

📌 نقش: نگار، نشانه

📌 تقدیر: سرنوشت، فرمان خدا

📌 حقه: جعبه یا ظرف کوچک برای نگهداری جواهر

📌 آفرینش: آفراده‌های جهان، مخلوقات

📌 الوان: رنگارنگ

📌 اقرار: اعتراف

📌 تنبیه: آگاه‌کردن، بیدارکردن

📌 حیران: متحیر، سرگشته

📌 خار: تیغ، گیاه تیغ‌دار

📌 راست روان: درستکاران

📌 زرین: طلایی

📌 گوی: توپ کوچک (در اینجا کنایه از پیروزی)

📌 کج رفتار: انسان بدکردار

📌 بار: آفریننده، خالق، نیکوکار

عکس حکایت سفر فارسی نهم

معنی جملات و عبارت های سخت حکایت سفر صفحه ۱۶ فارسی نهم

افسار اسب کشید و ساعتی درنگ کرد:

اسب را متوقف ساخت و اندکی ایستاد تا فرصتی برای اندیشیدن و آرام گرفتن داشته باشد.

می گوید: معرفت این است که من در آنم:

می‌گوید شناخت واقعی همین است که من به آن عمل می‌کنم، یعنی درون خود را بشناسم و بر رفتار و اندیشه‌های خود آگاه باشم.

گرد خویش می‌گردم و پیوسته در خود سفر می‌کنم تا هر چه نباید، از خود دور گردانم:

همیشه به درون خود رجوع می‌کنم و در مسیر خودشناسی گام برمی‌دارم تا ضعف‌ها، خطاها و چیزهای ناپسند را از جان و رفتارم بزدایم.

خلاصه حکایت سفر – فارسی نهم

در این حکایت، مردی عارف تصمیم می‌گیرد به سفر برود. او افسار اسب می‌کشد و مدتی درنگ می‌کند. شاگردش می‌پرسد چرا حرکت نمی‌کنی؟ عارف پاسخ می‌دهد که من به سفری بیرونی نیاز ندارم، بلکه سفر واقعی درون انسان است. او توضیح می‌دهد که پیوسته در درون خود سیر می‌کند تا صفات ناپسند و چیزهایی را که نباید در وجودش باشد، از خود دور سازد.

کلمات املایی درس اول فارسی نهم

ذکر (یاد کردن خدابرنگذرد (نمی‌گذردسپه (آسمانفروزنده (روشن‌کنندهستودن (ستایش کردنلیل و نهار (شب و روزصحرا (بیابانتنبیه (آگاه‌کردناقرار (اعترافعجب (شگفتیتسبیح (ستایش خدامستمع (شنوندهاسرار (رازها)، جهالت (نادانیغفلت (بی‌خبریحیف (افسوسالوان (رنگارنگحیران (سرگشتهزرین (طلاییعنب (انگورحقه (جعبه کوچک جواهریاقوت (سنگ قیمتی سرخ)، تقدیر (سرنوشتمسخر (رام و مطیعرحمت (مهربانی خداانعام (نعمتشکرگزار (سپاس‌گزارسعادت (خوشبختیافسار (مهار اسب) و معرفت (شناخت).

همچنین واژه‌های دیگری مثل بامداد (صبح زودنرگس (گلی با چشمان باز)، بنفشه (گلی با سری خمیدهرخ (چهرهبار (آفریننده) و گوی (توپ کوچک، کنایه از پیروزی) هم از واژه‌های مهم این درس به شمار می‌روند.

قبلی :

معنی کلمات به نام خداوند جان و خرد فارسی نهم + آرایه های ادبی ، خلاصه و پیام

بعدی:

جواب سوالات خودارزیابی درس اول فارسی نهم ✅️ صفحه ۱۴ و ۱۵

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا