مطالب درسی

معنی حکایت دعای مادر فارسی هفتم صفحه ۶۴ ✅ معنی و آرایه های ادبی

در این مطلب از تاپ‌ ناپ ، به حکایت «دعای مادر» از فارسی هفتم (صفحه ۶۴) پرداخته‌ ایم. در ابتدا حکایت به طور کامل معنی شد، سپس واژه‌ های مهم و املایی آن همراه با آرایه‌ های ادبی بررسی گردید.

در ادامه ، خلاصه‌ ای روشن و روان از حکایت نوشته شد و در پایان پیام و نتیجه‌ گیری آن بیان شد تا دانش‌ آموزان ضمن آشنایی با مفهوم متن، به ارزش احترام به پدر و مادر و نقش دعای آنان در موفقیت پی ببرند.

عکس حکایت دعای مادر فارسی هفتم

✨ معنی حکایت دعای مادر فارسی هفتم

۱. از بایزید بسطامی -رحمه‌اللّه علیه- پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمی‌بُرد.

✅ معنی: از بایزید بسطامی، که خداوند رحمتش کند، پرسیدند: آغاز راه سلوک و بندگی تو چگونه بود؟ او پاسخ داد: در ده‌سالگی، شب‌ها بیدار می‌ماندم و به عبادت خدا می‌پرداختم.

واژه‌های مهم: بخُسب = بخواب / عبادت = پرستش

آرایه‌ها: «کار» کنایه از راه و طریقت عرفانی – «ابتدای کار تو» نهاد – «بایزید بسطامی» متمم

۲. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب.

✅ معنی: شبی مادر به من گفت: هوا سرد است، امشب پیش من بخواب.

واژه‌های مهم: بخُسب = بخواب

۳. مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم.

معنی: برایم سخت بود که در برابر خواسته‌ی مادرم نافرمانی کنم؛ بنابراین حرف او را قبول کردم.

✅ واژه‌های مهم: خواهش = درخواست / دشوار = سخت

۴. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم.

معنی: آن شب اصلاً خواب به چشمانم نیامد و نتوانستم نماز شب بخوانم.

✅ واژه‌های مهم: بازماندم = نتوانستم انجام دهم

۵. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم.

معنی: یک دستم را در دست مادرم گذاشته بودم و دست دیگر را بالش زیر سر او کرده بودم.

✅ واژه‌های مهم: نهاده بودم = گذاشته بودم

۶. آن شب، هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم.

معنی: همان شب هزار بار سوره‌ی «قل هو اللّه احد» (سوره توحید) را تلاوت کردم.

آرایه‌ها: «هزار قل هو اللّه احد» مفعول – «دست مادر» و «خواهش مادر» متمم

۷. آن دست که زیر سر مادرم بود، خون‌اندر آن خشک شده بود. گفتم: ای تن، رنج از بهر خدای بکش.

✅ معنی: دستی که زیر سر مادرم گذاشته بودم، از بی‌حرکتی خواب رفته و بی‌حس شده بود. با خود گفتم: ای بدن، سختی را برای رضای خدا تحمل کن.

واژه‌های مهم: از بهر = به خاطر / خون اندر آن خشک شده بود = خواب رفته بود

✅ آرایه‌ها: «خشک شدن» کنایه از بی‌حسی و خواب‌رفتگی – «ای تن» تشخیص

۸. چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجه اولیا گردان.

معنی: وقتی مادرم این فداکاری را دید، دعا کرد و گفت: پروردگارا! از فرزندم راضی باش و او را در جایگاه دوستان و عارفان خود قرار بده.

✅ واژه‌های مهم: رب = پروردگار / خشنود = راضی / اولیا = بزرگان دین و نزدیکان خدا

۹. دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید.

معنی: دعای مادرم در حق من قبول شد و همین دعا مرا به این مقام و منزلت معنوی رساند.

واژه‌های مهم: مستجاب = پذیرفته، برآورده / بدین = به این

📌 پیام حکایت

✅ این داستان نشان می‌دهد که احترام به پدر و مادر و خدمت به آنان برترین عبادت است. رضایت والدین کلید موفقیت در دنیا و آخرت است و دعای خیر آنان می‌تواند انسان را به مقام‌های والا برساند.

معنی کلمات حکایت مادر

کلمه معنی
بازماندن محروم شدن
بخُسب بخواب
مستجاب پذیرفته‌شده، اجابت‌شده
درجت / درجات درجه، رتبه
خشنود راضی، خرسند
اولیا دوستان خدا، جمع ولی
از بهر به خاطر، برای
نهاده بودم گذاشته بودم
بدین به این، در این
رب پروردگار

 

📌 خلاصه حکایت «دعای مادر»

از بایزید بسطامی پرسیدند که آغاز راه عرفان و عبادتت چگونه بود؟ او گفت: در ده‌سالگی شب‌ها به عبادت خدا مشغول می‌شدم. شبی مادرم از من خواست به دلیل سردی هوا کنار او بخوابم. مخالفت با خواسته مادر برایم دشوار بود، پس پذیرفتم. آن شب در کنار مادرم نخوابیدم و از نماز شب بازماندم، اما دستم را در دست او و دست دیگرم را زیر سرش گذاشتم. با وجود آنکه دستم بی‌حس شد، تحمل کردم و در همان حال هزار بار سوره «قل هو الله احد» را خواندم. وقتی مادرم این فداکاری را دید، دعا کرد و گفت: «پروردگارا، از او راضی باش و او را در جایگاه اولیای خود قرار بده.» دعای مادرم مستجاب شد و همان دعا سبب شد که به این مقام معنوی برسم.

📌 پیام و نتیجه‌ گیری حکایت «دعای مادر»

این حکایت نشان می‌دهد که بزرگ‌ترین عبادت، احترام و خدمت به پدر و مادر است. بایزید بسطامی به ما می‌آموزد که رضایت مادر از هزاران رکعت نماز و شب‌زنده‌داری ارزشمندتر است. دعای خیر والدین می‌تواند سرنوشت انسان را دگرگون کند و او را به بلندترین مقام‌ها برساند.

👈 نتیجه این است که اگر می‌خواهیم در زندگی موفق شویم و نزد خداوند جایگاهی والا پیدا کنیم، باید همواره قدر پدر و مادرمان را بدانیم، خواسته‌های آنان را برآورده کنیم و از دعای خیرشان بهره‌مند شویم.

قبلی :

خودارزیابی درس هفتم فارسی هفتم ✅ صفحه ۶۱ و ۶۳

معنی درس هفتم فارسی هفتم علم زندگانی ✅ کلمات + آرایه های ادبی و خلاصه

خودارزیابی درس ششم فارسی هفتم صفحه ۵۵

بعدی :

معنی درس هشتم فارسی هفتم زندگی همین لحظه هاست ✅ کلمات + آرایه های ادبی

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا