مطالب درسی

معنی کلمات و جواب حکایت جوان و راهزن فارسی کلاس پنجم + معنی ضرب المثل ها

معنی کلمات هم معنی و بررسی مفهوم و پاسخ سوال حکایت جوان و راهزن صفحه 139 فارسی پایه پنجم دبستان

معنی کلمات حکایت جوان و راهزن پنجم 

واژه / عبارت معنی روان
خانهٔ کعبه بیت‌اللّه الحرام؛ مرکز حج.
به سبب به علت، به دلیل.
محبّت دوستی و مهر فراوان.
ترک کردن رها کردن، کنار گذاشتن.
درگذشت مرگ، فوت.
فراهم آوردن تهیه کردن، گردآوردن.
راهیِ سفر شدن عازم سفر شدن.
راهزن دزدِ سرِ راه، غارتگرِ راه‌ها.
سکّه پولِ فلزیِ ضرب‌شده.
دینار سکهٔ زر؛ واحد قدیمیِ پول.
توشهٔ سفر آذوقه و نیازِ راه.
صادق / راست‌گو راستگو، دور از دروغ.
درست (پنجاه دینار) دقیقاً، بی‌کم‌وکاست.
بازگرداندن پس دادن، برگرداندن به صاحب.
ناپسند بد، زشت، شایستهٔ سرزنش.
شرمنده خجل، خجالت‌زده.
از این پس از این به بعد، در آینده.
دست به راهزنی زدن مرتکب دزدیِ راه‌ها شدن.
حاضرم آماده‌ام، مایل هستم.
هم‌سفر همراهِ سفر، هم‌راهِ راه.
صمیمی / یک‌دل نزدیک و مهربان؛ هم‌دل و همراهِ واقعی.

 

هم‌خانواده‌ حکایت جوان و راهزن فارسی کلاس پنجم

  1. صدق / صادق صداقت صادقانه راست‌گویی
  2. سفر مسافر مسافرت سفرنامه
  3. راه راهرو راهی راهزنی
  4. محبت محبت‌آمیز محبوب محبت‌ورزی
  5. پسند پسندیده ناپسند پسندیدن
  6. حاضر حضور محضر حاضربودن
  7. شرم شرمنده شرمساری شرمگین

متضاد (مخالف) حکایت جوان و راهزن

  1. صادق ↔ دروغگو
  2. محبت ↔ بی‌مهری / دشمنی
  3. پسندیده ↔ ناپسند
  4. حاضر ↔ غایب
  5. سفر ↔ اقامت / ماندن
  6. بازگرداندن ↔ نگه‌داشتن
  7. راهزنی ↔ درستکاری / پاسداری
  8. شرمنده ↔ گستاخ

خلاصه حکایت جوان و راهزن : جوانی که آرزوی حج داشت به‌خاطر مهرِ مادر سفر را به‌تعویق انداخت؛ پس از درگذشت او راهی شد. در راه، راهزنی سراغش آمد و پرسید چه‌قدر پول دارد. جوان با صداقت گفت «پنجاه دینار». راست‌گویی‌اش راهزن را شرمنده کرد؛ پول را پس داد، توبه کرد و حتی اسبش را برای سفر در اختیار جوان گذاشت و بعدها هم‌سفر و دوست صمیمی او شد.

نتیجه‌گیری: صداقت دل‌ها را دگرگون می‌کند و می‌تواند بدکار را به راه درست برگرداند. مهر به مادر و پایبندی به نیت‌های نیک، برکت و همراهی‌های خوب به‌دنبال می‌آورد.

این حکایت با کدام یک از مَثَل‌ها ارتباط دارد؟
  • تا تنور گرم است نان را بچسبان.
  • تنبل نرو به سایه، سایه خودش می‌آیه.
  • سنگ مُفت، گنجشک مُفت.
  • تهی پای رفتن، به از کفش تنگ.
  • بادآورده را باد می‌برد.
  • راستی، راه نجات است.
  • داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است.

پاسخ درست راستی، راه نجات است.

راست‌گوییِ جوان دلِ راهزن را دگرگون کرد و او از کارِ بد دست کشید؛ بنابراین پیام حکایت همان نجات‌بخشیِ راستی است.

معنی ضرب المثل های حکایت جوان و راهزن

  1. تا تنور گرم است نان را بچسبان.کار را وقتی انجام بده که شرایط مهیاست؛ فرصت را به‌موقع غنیمت بدان.
  2. تنبل نرو به سایه، سایه خودش می‌آیه.تنبلی نتیجه نمی‌دهد؛ بدون تلاش، راحتی و موفقیت به سراغ کسی نمی‌آید.
  3. سنگ مُفت، گنجشک مُفت.وقتی چیزی بی‌هزینه است، مردم بی‌گمان امتحانش می‌کنند؛ «بی‌هزینه، بی‌پروا».
  4. تهی پای رفتن، به از کفش تنگ.نداشتنِ چیزِ نامناسب، بهتر از داشتنِ چیزِ آزاردهنده است؛ از بدِ زیان‌بار دوری کن.
  5. بادآورده را باد می‌برد.دستاوردِ بی‌زحمت پایدار نیست؛ «آسان به‌دست‌آمده، آسان از دست می‌رود».
  6. راستی، راه نجات است.صداقت امنیت و رستگاری می‌آورد؛ راست‌گویی کلیدِ رهایی است.
  7. داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است.گذشته ارزشی در سنجشِ امروز ندارد؛ مهم آن چیزی است که اکنون در اختیار داری.

قبلی : درک و دریافت همه چیز را همگان دانند کلاس پنجم صفحه 137

بعدی : معنی شعر نیایش فارسی پنجم صفحه ۱۴۰ ✅ هم خانواده ، مخالف و آرایه های ادبی

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا