هم خانواده کلمه عضو + مترادف و معنی کلمه عضو
هم خانواده کلمه عضو
یادگیری کلمات هم خانواده و مترادف در زبان و ادبیات فارسی بسیار حائز اهمیت است. یادگیری آنها به درک معنی لغات کمک کرده و دامنه لغاتی که حفظ هستید را گسترش می دهند. در ادامه مطلب در تاپ ناپ معانی مختلف کلمه عضو ذکر شده است لطفا به خواندن ادامه دهید.
بنابراین می توانید برای نوشتن انشاء زیبا و خوانا از این کلمات به عنوان جایگزین استفاده کنید بدون اینکه تغییری در مفهوم مورد نظر شما ایجاد شود. بد نیست بدانید که معادل فارسی واژه عضو نیز، هموند، اندام و هم پیمان است.
در آخر حالا که با هم خانواده و مترادف کلمه عضو آشنا شدید وقت آن رسیده که به سراغ لغت نامه های مطرح فارسی برویم. توضیحات ارائه شده در مورد کلمات در این لغت نامه ها کمک می کند معنی یک کلمه را بطور کامل یاد بگیریم.
در لغت نامه دهخدا قطعه قطعه کردن و جزٔجزء نمودن، جدا ساختن، تفریق و جدا کردن به عنوان معنی واژه عضو ذکر شده است. در فرهنگ معین اندام، هر یک از اجزای بدن، یک فرد از جماعت و جمع اعضاء در رابطه با این کلمه بیان شده است. معنی واژه عضو در فرهنگ عمید نیز بخشی از بدن با کارکرد مشخص، مانند دست، پا و کارمند یک اداره آمده است.
بیشتر بخوانید: