مطالب درسی
هم خانواده کلمه سفر + مترادف و معانی کلمه سفر
هم خانواده کلمه سفر
سفر یک کلمه بسیار پر کاربرد در زبان فارسی است. این واژه به عنوان یک مصدر معمولا همراه با افعال رفتن و کردن یعنی سفر رفتن یا سفر کردن مورد استفاده قرار می گیرد. سفر به معنی رفتن از یک شهر یا کشور به جای دیگر است و همه افراد از سفر کردن لذت می برند.
برای پیدا کردن هم خانواده کلمات باید ریشه یا اصل آنها را پیدا کنید. هم خانواده های واژه سفر عبارتند از مسافر، مسافرت، سفور، سفارت، مسافران، سفیر و مسافت. این کلمات از نظر معنی مشابه سفر هستند و می توانید آنها را به صورت جایگزین مورد استفاده قرار دهید.
معادل فارسی واژه سفر نیز کلمات رهسپاری، رهنوردی و نورد هستند که حتما در متون فارسی به آنها برخورده اید. این کلمات خصوصا در شعرهای فارسی مورد استفاده قرار می گیرند.
حالا که با کلمات هم خانواده و معادل فارسی واژه سفر آشنا شدید، وقت آن رسیده که با مترادف های این کلمه نیز آشنا شوید. جابجایی، مهاجرت، نقل مکان، رحیل، سیاحت، رحلت، عزیمت، هجرت، کوچ و مسافرت مترادف یا هم معنی کلمه سفر هستند.
در لغت نامه دهخدا واژه سفر بریدن، مسافران و مسافت ذکر شده است. در فرهنگ عمید معنی سفر، از شهری به شهر دیگر رفتن عنوان شده است. در سایر لغت نامه های فارسی نیز رهسپاری و نورد به عنوان معنی این کلمه آمده است.
بیشتر بخوانید: