مطالب درسی

معنی کلمات روان خوانی دریچه های شکوفایی فارسی نهم + خلاصه و مفهوم درس

در این مطلب از سایت تاپ ناپ مجموعه کامل معنی کلمات روان خوانی دریچه های شکوفایی فارسی نهم را برای شما دانش آموزان عزیز آماده کرده ایم.تمام واژه های مهم و عبارت های درس به صورت دقیق و روان معنی شده اند تا بتوانید مفهوم متن را بهتر درک کنید و برای امتحان آماده تر باشید.

خلاصه روان خوانی دریچه های شکوفایی فارسی نهم

هلن کلر در کودکی بر اثر ناخوشی بینایی و شنوایی خود را از دست داد و وارد دنیایی از تاریکی و بی خبری شد. با آمدن معلم دلسوزش، مسیر زندگی او تغییر کرد؛ ابتدا با هجی کردن روی دست و سپس با تجربه آب، معنای واژه ها را دریافت و کم کم زبان را آموخت. آموزش او بیشتر در دل طبیعت بود و همین تجربه های ملموس در فهم مفاهیم به او کمک کرد.

او پس از یادگیری خواندن با حروف برجسته، وارد مدرسه نابینایان در بوستون شد و بعدتر با تلاش فراوان گفتار را نیز آموخت. سفرها، درس های متنوع مانند حساب و جغرافیا و زبان های خارجی، و حضور در مدرسه کر و لال ها افق دانشی او را وسیع کرد. با پشتکار شبانه روزی موانع را کنار زد، برای دانشگاه آماده شد و با وجود سختی ها و افسردگی های مقطعی امید خود را باز می یافت و بالاتر می رفت. 

در نگاه او کتاب چون خورشید روشنی بخش است و ادبیات بهشتی دلپذیر. موزه ها، طبیعت و هنر برایش سرچشمه سرور بود. پیام پایانی درس این است که با بردباری، تانی و پیگیری می توان از بلندی های دشوار بالا رفت و استعداد نهفته در هر انسان را شکوفا کرد؛ حتی کمبودهای جسمی نیز نمی توانند شوق یادگیری و درک زیبایی ها را بربایند.

مفهوم و پیام درس دریچه های شکوفایی فارسی نهم 

مفهوم کلی:

این درس سرگذشت الهام بخش هلن کلر است دختری که با وجود نابینایی و ناشنوایی توانست با پشتکار و امید از تاریکی به روشنایی برسد و دریچه های شکوفایی را در زندگی خود بگشاید. او نشان می دهد که انسان می تواند با اراده و باور به توانایی های درونی بر هر مانعی پیروز شود و از ناتوانی پلی برای رسیدن به دانایی بسازد.

پیام درس:

هیچ سختی و کمبودی نمی تواند مانع پیشرفت انسان شود اگر امید و تلاش در دل او زنده باشد
علم و آگاهی نوری است که راه زندگی را روشن می کند
پشتکار و صبر رمز رسیدن به موفقیت است
هر انسانی در درون خود استعداد و نوری دارد که باید آن را بشناسد و شکوفا کند
سختی های مسیر بخشی از راه رشد و رسیدن به قله های دانایی است 

معنی کلمات دریچه های شکوفایی فارسی نهم

شکوفایی: رشد و بالندگی بیقرار: ناآرام و بی‌قرار
درک: فهم و دریافت درست متوقع: کسی که انتظار زیادی دارد
معجزه: رخدادی شگفت و غیرعادی شرح: توضیح و بیان مطلب
بهره‌گیری: استفاده بردن دریافتم که: متوجه شدم
قابلیت: توانایی و استعداد عینا: دقیقاً و همان گونه
ایالت: استان یا ناحیه مصاحبت: هم‌نشینی و دوستی
محروم: بی‌بهره و بی‌نصیب مصمم شدم: تصمیم قطعی گرفتم
عشقه: گیاه پیچنده و بالا رونده کوشیدم: تلاش کردم
لکنت: گرفتگی زبان وسیع کرد: گسترش داد و پهناور ساخت
دیری نپایید: زمان زیادی نگذشت واداشت: مجبور و وادار کرد
خزانی زرین: پاییز زیبا و طلایی مزایا: برتری‌ها و خوبی‌ها
سپری شدند: گذشتند و تمام شدند فراهم: آماده و مهیا
ملال‌انگیز: خسته‌کننده و ناراحت‌کننده موانع: چیزهایی که مانع پیشرفت می‌شوند
بهبود: بهتر شدن و اصلاح تحقق یافت: عملی و انجام شد
تدریجاً: کم‌کم و آهسته‌آهسته سابق: پیشین و گذشته
وقایع: رویدادها و اتفاق‌ها مواجه: رو‌به‌رو و روبه‌روی
رخ داد: اتفاق افتاد افسرده: غمگین و دلگیر
تکلم: سخن گفتن بازمی‌یافتم: دوباره به دست می‌آوردم
بیهوده: بی‌فایده و بی‌نتیجه می‌لغزیدم: لیز می‌خوردم و می‌افتادم
می‌جنباندم: تکان می‌دادم نمایان: آشکار و دیده‌شدنی
مغموم: اندوهگین و ناراحت فنون: روش‌ها و هنرها
تردید: شک و دودلی در حین: هنگام و در زمان
تعلیم: آموزش و یاد دادن بردباری: صبوری و تحمل
نزد: پیش و کنار فراغ بلا: آرامش خاطر
بامداد: آغاز صبح تأنی: آرامش و درنگ
هجی کردن: حرف‌به‌حرف خواندن واژه موعود: وعده داده‌شده
مزارع: زمین‌های کشاورزی نقایص: ایرادها و کمبودها
مواهب: نعمت‌ها و بخشش‌ها دلپذیر: خوشایند و دوست‌داشتنی
اشتیاق: میل و علاقه فراوان بازنداشته: جلوگیری نکرده
معلومات: دانسته‌ها و آموخته‌ها جذبه: کشش و جذابیت
افزوده: اضافه‌شده سرور: شادی و خوشحالی
طفل: کودک به نحوی: به شکلی یا به صورتی
مفاهیم: معناها و اندیشه‌ها ادراک: فهم و شناخت
تا چه حد: تا چه اندازه نهفته: پنهان و پوشیده
لوح: تخته و صفحه نوشتن برباید: بگیرد و بدزدد
قرائت: خواندن متن آن واحد: در یک لحظه و هم‌زمان
بدخو: بداخلاق و تندمزاج حواس: نیروی درک انسان مانند بینایی و شنوایی

 

آرایه های ادبی دریچه های شکوفایی فارسی نهم

عبارت آرایه و توضیح
چشمان و گوش‌های مرا بست کنایه از نابینا و ناشنوا شدن انسان در اثر بیماری
ظلمتی مرا گرفته بود ظلمت استعاره از نادانی و تاریکی ذهن
دست‌هایم هر حرکتی را می‌دید حس‌آمیزی؛ ترکیب حس بینایی با حس لامسه
تاریکی و بی‌خبری تاریکی استعاره از ناآگاهی و بی‌دانشی
کلید زبان اضافه‌ی تشبیهی؛ زبان مانند دری است که کلید دارد
درختان، گل‌ها، میوه‌ها تناسب یا مراعات نظیر بین اجزای طبیعت
سرم را گرم کنند کنایه از سرگرم و مشغول شدن به کاری
زندان خاموشی اضافه‌ی تشبیهی؛ خاموشی مانند زندانی است که او را دربند کرده
شب و روز کوشیدم شب و روز مجاز از تمام مدت یا همه‌ی زمان‌ها
حساب، جغرافیا، علوم طبیعی، زبان مراعات نظیر بین رشته‌های درسی
از سر راه برداشتم کنایه از کنار زدن موانع یا حل کردن مشکلات
بلندی‌ها استعاره از سختی‌ها و دشواری‌های زندگی
افق نامحدود استعاره از آینده‌ی روشن و گسترده پیش رو
امتحانات دیوهای زندگی من بودند تشبیه اسنادی؛ امتحان‌ها به دیو تشبیه شده‌اند
پشت دیوها را به خاک رساندم دیو استعاره از مشکلات و موانع و کنایه از شکست دادن آن‌ها
کتاب مانند خورشید بود تشبیه کتاب به خورشید برای نشان دادن روشنی و آگاهی
ادبیات بهشت موعود من بود تشبیه ادبیات به بهشت وعده‌داده‌شده برای بیان لذت روحی از خواندن
ناشنوایی چیزی را برباید تشخیص؛ نسبت دادن عمل «ربودن» به ناشنوایی (غیرانسان)

بیشتر بخوانید:

جواب سوالات درس چهارم فارسی نهم + خودارزیابی گفت و گو و فعالیت های نوشتاری

معنی کلمات درس چهارم همنشین فارسی نهم + آرایه های ادبی ، خلاصه و مفهوم

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا