معنی کلمات درس دهم فارسی هفتم ✅ ( کلاس ادبیات)

آنچه در این مطلب خواهید دید
معنی صفحه ۸۶ فارسی هفتم
«کلاس ساکت ساکت است. معلّم ادبیات، نظام وفا، مشغول خواندن یک شعر فرانسوی است. نیما با کنجکاوی به دهان معلّم چشم دوخته و با تمام وجود در جاذبههای شعر غرق شده است. معلّم، خواندن را تمام میکند و با قدمهای شمرده پشت میزش میرود و مینشیند. دوست دارد تأثیر شعر را بر شاگردانش ببیند. با دقّت همهٔ کلاس را از نظر میگذراند و ناگهان نگاهش روی چهرهٔ نیما میماند. برقی در عمق چشمهای این نوجوان شهرستانی وجود دارد که همیشه او را به خود جذب میکند امّا این بار آن برق بیشتر به چشم میآید.»
✨ آرایه های ادبی و کنایهها
🔸 ساکت ساکت → آرایهی تکرار (تأکید بر سکوت کامل).
🔸 به دهان معلم چشم دوخته است → کنایه از دقت و نگاه کردن با توجه.
🔸 غرق در جاذبههای شعر → کنایه از محو شدن و تمرکز کامل در زیبایی شعر.
🔸 برقی در عمق چشمهای نوجوان → کنایه از شور و اشتیاق یادگیری.
🔸 قدمهای شمرده → مراعات نظیر (قدم + شمارش → حرکت آرام و منظم).
🔸 نگاهش روی چهرهٔ نیما میماند → تشخیص (انگار نگاه، قدرت ماندن دارد).
✨ دانش زبانی
🔸 ساکت → مسند (در جمله «کلاس ساکت ساکت است»).
🔸 نظام وفا → بدل (برای «معلّم ادبیات»).
«– خوب علی جان! مثل اینکه حرفی برای گفتن داری؟
نیما ناگهان به خود میآید. هنوز گیج و غرق زیبایی شعر است. با دستپاچگی میگوید: «ها؟ بله! زیبا بود؛ گمان کنم شاعر آن ویکتور هوگو باشد!»»
✨ آرایه های ادبی
🔸 نیما ناگهان به خود میآید → کنایه از اینکه حواسش جمع میشود.
🔸 غرق زیبایی شعر → کنایه از محو شدن در جذابیت شعر.
🔸 دستپاچگی → کنایه از عجله و شتابزدگی در واکنش.
🔸 گیج و غرق → مراعات نظیر (دو واژه متناسب برای حالت ذهنی نیما).
معنی صفحه ۸۷ فارسی هفتم
«– آفرین بر تو پسر باهوش! از کجا فهمیدی؟
نیما با غرور ادامه میدهد: «قبلاً آن را خودم ترجمه کردهام».
– خوب، که این طور! به هر حال ما همه مشتاقیم ترجمهٔ تو را بشنویم.
نیما برمیخیزد و با دستهایی لرزان کاغذی را پیش رویش میگشاید و شروع به خواندن میکند.
لرزشی در صدای او احساس میشود ولی کمکم جای خود را به حرارت و شور و نشاط میدهد. نیما نوشتهاش را میخواند و مینشیند.»
✨ آرایههای ادبی
-
حرارت و شور و نشاط → مراعات نظیر (سه واژه متناسب در یک حوزه معنایی).
-
دستهای لرزان → تشخیص / تصویرسازی.
-
لرزشی در صدا → کنایه از اضطراب.
✨ دانش زبانی
-
قبلاً → قید زمان.
-
مشتاق → مسند.
-
کمکم → قید تکرار / تدریج.
-
نوشته → مفعول.
«– آفرین، آفرین، خیلی خوب بود، آقای علی اسفندیاری!
نیما از خجالت سرخ شده است و سر به زیر دارد. کلاس که تمام میشود، معلّم صدایش میزند.
– علی جان تو بمان.»
✨ آرایههای ادبی
-
آفرین، آفرین → تکرار (برای تأکید).
-
از خجالت سرخ شده است و سر به زیر دارد → کنایه از خجالت کشیدن.
-
سر به زیر داشتن → نماد تواضع و حیا (تصویرسازی).
✨ دانش زبانی
-
آقای علی اسفندیاری → منادا (خطاب رسمی).
-
علی جان → منادا (خطاب صمیمی).
«معلّم کتابی را از کیفش در میآورد و میگوید: «بگیر؛ این کتاب را با دقّت بخوان. راستی، شعر فارسی چطور؟ هیچ مطالعه میکنی؟»
نیما جواب میدهد: «بله، از نظامی زیاد میخوانم».
معلّم با همان لحن گرمش ادامه میدهد: «خیلی عالی است، نظامی در آرایش صحنههای شعرش استاد بینظیری است. شنیدهام خودت هم شعر میگویی. یادت باشد از شعرهایت حتماً برایم بیاوری. دلم میخواهد سرت را بالا بگیری و با صدای بلند، برایم شعر بخوانی».»
✨ آرایههای ادبی
-
لحن گرم → حسآمیزی (آمیختن حس شنوایی با گرما) + کنایه از صدای دلنشین.
-
سرت را بالا بگیری → کنایه از اعتماد به نفس داشتن.
-
با صدای بلند شعر بخوانی → تأکید و تصویرسازی.
✨ دانش زبانی
-
راستی → قید.
-
خیلی عالی است → «عالی» مسند.
-
نظامی → متمم در جمله «از نظامی زیاد میخوانم».
«نیما پس از اندکی درنگ، چنین خواند:
نام بعضی نفرات
رزقِ روحم شده است.»
✨ معنی : یاد و نام برخی افراد، مایه آرامش و قوت روح من میشود.
✨ آرایههای ادبی
-
رزق روحم شده است → کنایه از اینکه باعث تقویت روح و آرامش خاطر او میشود.
-
رزق روح → ترکیب اضافه استعاری (رزق معمولاً برای جسم است، اینجا برای روح بهکار رفته).
«وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست»
✨ معنی : هر زمان که دچار غم و ناراحتی میشوم، به سوی آن افراد میروم و از آنها یاری میخواهم.
✨ آرایههای ادبی
-
دارم دست → کنایه از کمک خواستن و یاری طلبیدن.
-
دلتنگی → کنایه از اندوه و ناراحتی.
-
سویشان دارم دست → تشخیص (انگار دست واقعاً به سمت آنها دراز میشود).
«جرئتم میبخشد
روشنم میدارد.»
✨ معنی
یاد آن افراد به من دل و جرأت میدهد و باعث میشود آگاهتر و بیدارتر شوم.
✨ دانش زبانی
-
به من جرأت میبخشد → «من» متمم.
-
روشنم میدارد → «م» (من) مفعول.
📖 خلاصه درس دهم فارسی هفتم – کلاس ادبیات
در این درس، معلم ادبیات، نظام وفا، در کلاسی آرام شعری فرانسوی میخواند. نیما (علی اسفندیاری) با دقت به او گوش میدهد و شیفتهی شعر میشود. وقتی معلم از او نظر میخواهد، نیما با دستپاچگی پاسخ میدهد و میگوید قبلاً خودش شعر را ترجمه کرده است. معلم از او میخواهد ترجمهاش را بخواند. نیما با صدایی لرزان شروع میکند، اما کمکم با شور و اعتماد به نفس ادامه میدهد. معلم او را تحسین میکند و پس از پایان کلاس، کتابی به او میدهد و تشویقش میکند که به خواندن شعر فارسی ادامه دهد و آثار خودش را هم بیاورد. نیما با شجاعت شعری از سرودههای خود را میخواند که نشاندهندهی روح حساس و پرشور اوست.
📌 پیام درس
درس «کلاس ادبیات» نشان میدهد که استعدادهای بزرگ در سایهی تشویق و توجه معلم شکوفا میشوند. اعتماد به نفس، علاقه به شعر و پیگیری مداوم میتواند نوجوانان را به راه موفقیت برساند.
📌 نتیجهگیری
با تشویق، مطالعهی مداوم و تلاش، میتوان تواناییهای درونی را پرورش داد. نیما یوشیج نمونهای است که با پشتکار و هدایت معلم، توانست مسیر شاعری را آغاز کند و بعدها تحولی بزرگ در شعر فارسی به وجود آورد.
قبلی :
خودارزیابی درس نهم فارسی هفتم با جواب صفحه ۸۴, ۸۵
معنی درس نهم نصیحت امام فارسی هفتم کلمات + آرایه های ادبی
معنی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم صفحه ۷۰ کلمات و آرایه های ادبی
بعدی :