مطالب درسی

معنی درس هفدهم فارسی هشتم راه خوشبختی + کلمات ، آرایه های ادبی و خلاصه

معنی کلمات درس هفدهم فارسی هشتم راه خوشبختی + آرایه های ادبی

در این مطلب از سایت تاپ ناپ، معنی کامل درس هفدهم فارسی هشتم با عنوان راه خوشبختی به همراه معنی کلمات، آرایه‌های ادبی، توضیح بخش‌های سخت، خلاصه متن و پیام نهایی درس برای شما دانش‌آموزان عزیز آماده کرده‌ایم تا بتوانید درک بهتری از محتوای این درس داشته باشید و برای امتحانات خود آماده شوید.

خلاصه درس هفدهم راه خوشبختی فارسی هشتم

این درس بر ارزش والای زمان و استفاده درست از لحظه‌ها تأکید دارد. نویسنده یادآور می‌شود که گذشته از دست رفته و آینده هنوز نیامده است؛ تنها چیزی که در اختیار انسان قرار دارد، لحظه حال است. بنابراین باید از فرصت امروز بهره گرفت و کارها را به فردا نینداخت، زیرا فردا نامعلوم است.

در ادامه گفته می‌شود که نوجوانان به دلیل شتاب و بی‌تجربگی، اگر از راهنمایی و تجربه بزرگ‌ترها بهره‌مند نشوند، ممکن است از مسیر درست زندگی منحرف گردند؛ اما با عقل و متانت و پیروی از خردمندان می‌توانند آینده‌ای آرام و مفید داشته باشند.

همچنین، کارهای ما تنها به خودمان مربوط نمی‌شود و بر زندگی آیندگان نیز اثر دارد؛ کوتاهی در وظایف، به معنای پایمال کردن حقوق نسل‌های بعدی است. وقت در نظام آفرینش جایگاهی ویژه دارد و اگر آن را بیهوده از دست بدهیم، جز پشیمانی و حسرت نصیبمان نخواهد شد.

در پایان، درس نتیجه می‌گیرد که روزها به سرعت می‌گذرند و بازگرداندنشان محال است. پس باید از گذشته درس گرفت، امروز را با آگاهی زندگی کرد و به آینده امیدوار بود.

معنی کلمات درس ۱۷ فارسی هشتم

جزر و مد: پایین و بالا رفتن آب دریا تعلل: وقت گذرانی و بهانه آوردن
مسلما: حتما، بدون شک روا: درست، مجاز
غنیمت: فرصت مناسب، بهره عجول: شتابزده، کسی که با عجله کار می کند
غفلت: بی توجهی، فراموشی معین: روشن، مشخص
گذر: عبور کردن، گذشتن نشاط: شادی، سرزندگی
اعماق: ژرفا، ته دریا شتاب: عجله، سرعت
بیم: ترس، هراس اضطراب: دل آشفتگی، دلشوره
تاب: توان، طاقت منحرف: کج شده از مسیر درست
تحمل: بردباری، صبر متانت: آرامش، استواری
اصلا: هرگز، هیچ گاه شعار: فریاد یا نشانه برای بیان خواسته ها
خاطر: فکر، ذهن خوف: ترس، بیم
فرط: زیاده روی، افراط راهبر: رهبر، راهنما
غرور: خودبینی، فریب خوردن ایام: روزها، زمان ها
تلف: نابودی، از دست رفتن سلسله: زنجیر، یا پادشاهان پشت سر هم
قدر: ارزش، اندازه کائنات: موجودات جهان
مسرور: شاد، خوشحال خطا: اشتباه
برکات: نعمت ها، خیرات مرتکب: انجام دهنده کاری یا گناه
توکل: سپردن کار به خدا عادات: خوی ها، رسم ها
اعمال: کارها پاس داشتن: نگه داشتن، احترام گذاشتن
افعال: کارها ندامت: پشیمانی
اوقات: زمان ها گرانبها: ارزشمند
تفکر: اندیشیدن حسرت: افسوس، دریغ
تامل کردن: درنگ کردن، اندیشیدن ثمر: نتیجه، محصول
اقدام: شروع کار محال: غیرممکن

«شکسپیر» می‌گوید: «روزگار دریایی است که کشتی زندگانی ما بر روی آن به سوی ساحل مقصود می‌رود. این دریای بزرگ، همیشه در جزر و مد است. اگر امروز آرام باشد، مسلماً فردا توفانی خواهد شد؛ بنابراین وقتی آرام است، فرصت را غنیمت بشمارید. بسا اشخاص که در نتیجهٔ غفلت از گذر عمر استفاده نکردند و به اعماق این دریا فرو رفتند».

«گذشته» رفته و «آینده» نیامده است؛ بنابراین شما جز «حال» چیزی ندارید. فقط امروز در اختیار شماست. برخیزید و برای کار آماده باشید و از هیچ چیز بیم مدارید؛ تاب و تحمّل داشته باشید. همیشه در کارها چنان باشید که گویا فردایی نخواهد بود. کاری را که امروز شروع می‌کنید، قسمتی از آن را به پایان می‌رسانید ولی اگر برای فردا بگذارید، ممکن است اصلاً فردا را نبینید.

این گفتار را در خاطر داشته باشید: «ای کسی که دورهٔ نوجوانی را می‌گذرانی و از فرط غرور گمان می‌کنی روزگار درازی در پیش داری. حساب کار خود را داشته باش که روزگار چون باد و ابر، ناپایدار و گذراست. عمر خود را تلف مکن. در وقت خویش صرفه‌جویی کن. قدر امروز را بدان و کار امروز را به فردا میفکن».

شما فقط امروز را دارید؛ اگر مسرور هستید، از برکات آن استفاده کنید و اگر غمگین هستید، با صبر و تحمّل و توکّل به خدا و امید به فردایی روشن بار غم را به دوش بکشید. اهمیت زندگی به شمار روزها و شب‌ها نیست، بلکه مربوط به اعمال و افعال ماست؛ کسی که اوقات خود را به کارهای ناشایسته می‌گذراند، چنان است که زندگانی خویش را تلف کرده باشد.

آرایه‌ های ادبی:

  • روزگار دریایی است ← تشبیه (روزگار به دریا مانند شده است)
  • کشتی زندگانی ← استعاره (زندگی به کشتی تشبیه شده)
  • ساحل مقصود ← استعاره (هدف و مقصد زندگی به ساحل تشبیه شده)
  • دریای بزرگ همیشه در جزر و مد است ← استعاره (فراز و نشیب‌های زندگی)
  • به اعماق دریا فرو رفتند ← کنایه از نابودی و هلاکت
  • گذشته رفته و آینده نیامده ← تضاد (گذشته/آینده)
  • روزگار چون باد و ابر ← تشبیه (گذرا بودن عمر به باد و ابر)
  • عمر خود را تلف مکن ← کنایه از از دست دادن زندگی بیهوده
  • بار غم را به دوش کشیدن ← کنایه از تحمل مشکلات و سختی‌ها

لازم نیست در کارها عجول باشید؛ یعنی نباید بدون تفکّر و تأمّل به کاری اقدام کنید ولی همین که تصمیم گرفتید کاری را انجام دهید، بلافاصله شروع کنید و تعلّل روا مدارید؛ کار امروز را به فردا میفکنید که جز پشیمانی سودی ندارد. باید برنامهٔ خود را چنان مرتّب کنیم که در هر ساعتی، کار معیّنی داشته باشیم و به انجام آن کار بپردازیم وگرنه مقدار زیادی وقت ما بیهوده تلف می‌شود.

نشاط و شتاب و اضطراب از ویژگی‌های نوجوانان و جوانان است؛ زیرا هنوز با زندگی چنان که باید آشنا نشده‌اند و از سرد و گرم روزگار خبری ندارند. اگر کسی آنها را در راه زندگی راهنمایی نکند، ممکن است از راه راست منحرف شوند.

بر عکس، اگر عقل و متانت را شعار خود کنند و پیران سال خورده را که عمر درازتر و تجربهٔ بیشتر دارند، در این راه پر خوف و خطر راهبر خود قرار دهند، زندگی را به راحت و آسایش خواهند گذرانید و ممکن است در ایّام پیری بتوانند برای دیگران کارهای مفیدی انجام دهند.

آرایه‌های ادبی:

  • کار امروز را به فردا میفکنید ← کنایه از تعلل و به تعویق انداختن کارها

  • وقت تلف می‌شود ← کنایه از بیهوده از دست رفتن زمان

  • سرد و گرم روزگار ← کنایه از تجربه‌های تلخ و شیرین زندگی

  • راه راست → استعاره از مسیر درست زندگی

  • منحرف شدن از راه ← کنایه از گمراهی و اشتباه در زندگی

  • راه پر خوف و خطر ← استعاره از دشواری‌های زندگی

  • راهبر خود قرار دهند ← کنایه از راهنمایی گرفتن از بزرگان

  • ایام پیری ← نماد دوران تجربه و خردمندی

کارهایی که ما می‌کنیم، فقط مربوط به خودمان نیست؛ بلکه به آیندگان نیز ارتباط دارد. به این جهت اگر در انجام وظایف خود تعلل کنیم، حق آنها را پایمال کرده‌ایم. وقت ما در سلسله کائنات جای مخصوص دارد و باید آن را برای کارهای مفید صرف کنیم وگرنه نظام آفرینش را به هم زده‌ایم و خطای بزرگی مرتکب شده‌ایم.

این یکی از عادات ماست که هر چه را داریم، پاس نمی‌داریم و همین که از دست رفت، متوجه خطای خود می‌شویم. انگشت ندامت به دندان می‌گزیم و سودی نمی‌بریم. بنابراین، همیشه باید به خاطر داشته باشیم که وقت، عزیز و گرانبهاست. از تلف کردن آن جز حسرت و ندامت ثمری نخواهیم برد.

روزها یکی پس از دیگری، از پی هم می‌گذرند و همین که سپری شدند، بازآوردنشان محال است؛ از گذشته درس بگیریم، حال را آگاهانه بگذرانیم و به آینده امیدوار باشیم.

آرایه‌های ادبی:

  • حق آیندگان را پایمال کرده‌ایم ← کنایه از ضایع کردن حقوق نسل‌های بعدی

  • وقت ما در سلسله کائنات جای مخصوص دارد ← استعاره از ارزشمندی زمان در نظام هستی

  • نظام آفرینش را به هم زده‌ایم ← اغراق در اهمیت درست استفاده کردن از زمان

  • انگشت ندامت به دندان می‌گزیم ← کنایه از پشیمان شدن

  • وقت عزیز و گرانبهاست ← تشخیص (برای وقت ارزش انسانی قائل شده)

  • از تلف کردن آن جز حسرت و ندامت ثمری نخواهیم برد ← کنایه از بی‌نتیجه بودن اتلاف زمان

  • روزها یکی پس از دیگری می‌گذرند ← تشخیص و تصویر زمان به صورت موجودی در حال حرکت

  • بازآوردن روزهای گذشته محال است ← کنایه از برگشت‌ناپذیری زمان

پیام نهایی درس هفدهم (راه خوشبختی):

خوشبختی در گرو بهره‌گیری درست از لحظه‌های زندگی است. باید کار امروز را به فردا نینداخت، از تجربه و خرد بزرگ‌ترها استفاده کرد و دانست که زمان بازگشت‌ناپذیر است. با درس گرفتن از گذشته، زندگی آگاهانه در حال و امید به آینده، می‌توان راه سعادت و آرامش را یافت.

قبلی:

جواب سوالات درس شانزدهم فارسی هشتم ✅️ صفحه ۱۱۸ و ۱۱۹

معنی درس ۱۶ فارسی هشتم پرنده ازادی + کلمات ، آرایه های ادبی و خلاصه

معنی روان خوانی نام ها و جای ها فارسی هشتم + آرایه های ادبی و خلاصه

بعدی:

جواب سوالات درس هفدهم فارسی هشتم صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا