معنی درس هفتم فارسی هفتم علم زندگانی ✅ کلمات + آرایه های ادبی و خلاصه
معنی واژگان و کلمه های جدید و سخت درس 7 فارسی هفتم ؛ معنی و ارایه های ادبی و زبانی و نکات دستوری شعر علم زندگانی درس ۷ هفتم فارسی هفتم

در این مطلب از تاپ ناپ، به درس هفتم فارسی پایه هفتم با عنوان «علم زندگانی» پرداخته ایم. ابتدا کلمات مهم املایی درس هفتم فهرست شد تا دانش آموزان در نوشتن و دیکته دچار اشتباه نشوند. سپس کلمات مخالف و متضاد این درس گردآوری شد که به فهم عمیقتر متن کمک میکند. بعد از آن، معنی کلمات مهم درس هفتم نوشته شد تا واژههای دشوار برای دانشآموزان روشنتر گردد. در ادامه، معنی کامل ابیات شعر «علم زندگانی» به صورت روان و ساده بیان شد تا مفهوم اصلی شعر و داستان جوجهکبوتر و نصیحتهای مادرش بهتر درک شود.
در پایان نیز خلاصهای روان از شعر نوشته شد که ماجرای پرواز شتابزده جوجهکبوتر و پندهای مادرش را به طور کامل بازگو میکند، و در کنار آن پیام درس ارائه شد: مشکلات و سختیهای زندگی وسیله ای برای رشد و تجربه اند و انسان باید با تلاش، صبر و استفاده از نصیحت بزرگترها راه درست زندگی را بیاموزد.
آنچه در این مطلب خواهید دید
معنی کلمات درس هفتم فارسی هفتم
بَرزن | محله، کوچه |
توش | توشه، آذوقه |
حدیث | سخن، داستان |
سرپنجه | نوک انگشت |
دمساز | همدم، همراه |
فتنه | آشوب، گرفتاری |
بُن | ریشه، اساس |
بَرومند | پر بار، شکوفا |
شاخَک | شاخه کوچک |
شاخسار | بالای درخت پرشاخه |
بامَک | بام کوچک |
جوکنار | کنار نهر |
گیتی | دنیا، جهان |
سُست | ضعیف، بینیرو |
عَجز | ناتوانی |
نوکار | تازهکار، بیتجربه |
معنی شعر علم زندگانی فارسی هفتم
بیت ۱
کبوتر بچهای با شوق پرواز ◈◈◈ به جرئت کرد روزی بال و پر باز
🔹 معنی: جوجهکبوتری که دلش پر از علاقه به پرواز بود، روزی با دل و جرئت بالهایش را گشود تا پرواز کند.
🔹 واژهها: شوق = میل و آرزو ▫ جرئت = شجاعت
🔹 آرایهها: پرواز و باز = قافیه ▫ کبوتر، بال، پر، پرواز = مراعات نظیر
بیت ۲
پرید از شاخکی بر شاخساری◈◈◈ گذشت از بامکی بر جو کناری
🔹 معنی: از شاخهای کوچک به شاخهای پرشاخهتر پرید و سپس از روی بامی کوتاه گذشت و کنار جوی نشست.
🔹 واژهها: شاخک = شاخه کوچک ▫ شاخسار = شاخههای فراوان درخت ▫ بامک = بام کوتاه ▫ جوکنار = کنار جوی آب
🔹 آرایهها: شاخک و شاخسار = مراعات نظیر ▫ شاخسار و جوکنار = قافیه
بیت ۳
نمودش بس که دور آن راهِ نزدیک ◈◈◈ شدش گیتی به پیش چشم، تاریک
🔹 معنی: راهی که کوتاه بود، در چشم او بسیار دور آمد و دنیا پیش چشمانش تار و تیره شد.
🔹 واژهها: نمودش = به نظرش آمد ▫ گیتی = دنیا، جهان
🔹 آرایهها: دور و نزدیک = تضاد ▫ نزدیک و تاریک = قافیه
بیت ۴
ز وحشت، سست شد بر جای، ناگاه◈◈◈ ز رنج خستگی درماند در راه
🔹 معنی: از ترس ناگهان بیحرکت و ناتوان شد و از شدت خستگی دیگر نتوانست ادامه دهد.
🔹 واژهها: وحشت = ترس ▫ ناگاه = ناگهان ▫ درماند = ناتوان شد
🔹 آرایهها: ناگاه و راه = قافیه
بیت ۵
فتاد از پای، کرد از عجز فریاد ◈◈◈ ز شاخی مادرش آواز در داد
🔹 معنی: از ناتوانی بر زمین افتاد و فریاد کمک زد و مادرش از بالای شاخه او را صدا زد.
🔹 واژهها: فتاد = افتاد ▫ عجز = ناتوانی ▫ آواز در داد = صدا زد
🔹 آرایهها: فتاد از پای = کنایه از درمانده شدن ▫ فریاد و آواز = مراعات نظیر
بیت ۶
«تو را پرواز بس زود است و دشوار ◈◈◈ ز نوکاران که خواهد کار بسیار؟
🔹 معنی: پرواز برای تو هم زود است و هم سخت. چه کسی از افراد تازهکار انتظار کار بزرگ دارد؟
🔹 واژهها: نوکار = تازهکار، بیتجربه ▫ دشوار = سخت
🔹 آرایهها: دشوار و بسیار = قافیه
بیت ۷
هنوزت نیست پای برزن و بام ◈◈◈ هنوزت نوبت خواب است و آرام
🔹 معنی: هنوز توان رفتن به پشتبام و کوچه را نداری؛ وقت تو فعلاً برای خواب و آرامش است.
🔹 واژهها: برزن = محله ▫ بام = پشتبام
🔹 آرایهها: برزن و بام = مراعات نظیر ▫ خواب و آرام = مراعات نظیر
بیت ۸
تو را توشِ هنر میباید اندوخت ◈◈◈ حدیث زندگی، میباید آموخت
🔹 معنی: باید دانش و هنر را مانند توشه برای خود جمع کنی و راه و رسم زندگی را یاد بگیری.
🔹 واژهها: توش = توشه ▫ اندوختن = جمع کردن ▫ حدیث = سخن، داستان
🔹 آرایهها: هنر = تشبیه به توشه ▫ میباید (تکرار)
بیت ۹
بباید هر دو پا محکم نهادن ◈◈◈ از آن پس فکر بر پای ایستادن
🔹 معنی: نخست باید پاهایت را محکم بگذاری و سپس به فکر ایستادن باشی.
🔹 واژهها: بباید = باید ▫ نهادن = گذاشتن
🔹 آرایهها: نهادن و ایستادن = قافیه
بیت ۱۰
من اینجا چون نگهبانم، تو چون گنج ◈◈◈ تو را آسودگی باید، مرا رنج
🔹 معنی: من مانند نگهبانم و تو همچون گنج هستی؛ وظیفه من سختی کشیدن است تا تو در آرامش باشی.
🔹 واژهها: چون = مانند ▫ رنج = سختی
🔹 آرایهها: نگهبان و گنج = تشبیه ▫ آسودگی و رنج = تضاد
بیت ۱۱
مرا در دامها بسیار بستند ◈◈◈ ز بالم کودکان پرها شکستند
🔹 معنی: بارها گرفتار دامها شدم و کودکان نیز بال و پرم را شکستند.
🔹 واژهها: دام = تله ▫ شکستند = آسیب زدند
🔹 آرایهها: بستند و شکستند = قافیه ▫ پر و بال = مراعات نظیر
بیت ۱۲
گه از دیوار سنگ آمد، گه از در ◈◈◈ گهَم سرپنجه خونین شد، گهی سر
🔹 معنی: گاهی از دیوار و گاهی از در به سوی من سنگ پرتاب شد؛ گاهی پنجههایم زخمی شد و گاهی سرم.
🔹 واژهها: گه = گاه، زمانی ▫ سرپنجه = نوک پنجه
🔹 آرایهها: در و دیوار = مراعات نظیر ▫ سر و سرپنجه = مراعات نظیر
بیت ۱۳
نگشت آسایشم یک لحظه دمساز ◈◈◈ گهی از گربه ترسیدم، گه از باز
🔹 معنی: حتی یک لحظه هم با آرامش همراه نبودم؛ گاهی از گربه ترسیدم و گاهی از باز شکاری.
🔹 واژهها: دمساز = همدم ▫ باز = پرنده شکاری
🔹 آرایهها: گربه و باز = مراعات نظیر ▫ دمساز و باز = قافیه
بیت ۱۴
هجوم فتنههای آسمانی ◈◈◈ مرا آموخت علم زندگانی
🔹 معنی: سختیها و مشکلات روزگار، به من درس زندگی کردن داد.
🔹 واژهها: هجوم = حمله ▫ فتنه = بلا، مصیبت
🔹 آرایهها: آسمانی و زندگانی = قافیه ▫ هجوم فتنهها = تشخیص
بیت ۱۵
نگردد شاخک بیبُن برومند ◈◈◈ ز تو سعی و عمل باید، ز من پند
🔹 معنی: شاخهای که ریشه ندارد هرگز پرثمر نمیشود؛ تو باید تلاش کنی و من هم وظیفه دارم نصیحتت کنم.
🔹 واژهها: بیبُن = بیریشه ▫ برومند = پربار، پرثمر ▫ پند = نصیحت
🔹 آرایهها: شاخک، بُن، بر = مراعات نظیر ▫ برومند و پند = قافیه
مخالف و متضاد درس هفتم فارسی هفتم
🔹 دور ≠ نزدیک
🔹 زود ≠ دیر
🔹 دشوار ≠ آسان
🔹 آسودگی ≠ رنج
🔹 خواب ≠ بیداری
🔹 آرام ≠ ناآرام
🔹 پر (پرثمر) ≠ خالی (بیثمر)
🔹 روشن ≠ تاریک
🔹 توانایی ≠ ناتوانی
🔹 محکم ≠ سست
🔹 بالا (بام) ≠ پایین (زمین)
🔹 آرامش ≠ وحشت
🔹 فریاد ≠ سکوت
🔹 آغاز ≠ پایان
🔹 امید ≠ ناامیدی
🔹 زندگی ≠ مرگ
🔹 گنج ≠ بیارزش
🔹 شجاعت (جرئت) ≠ ترس
🔹 شادی ≠ اندوه
🔹 صبر ≠ بیصبری
🔹 سختی ≠ راحتی
🔹 نور ≠ تاریکی
🔹 همراه (دمساز) ≠ بیهمدم
🔹 تجربه ≠ بیتجربگی (نوکار)
🔹 ایستادن ≠ افتادن
🔹 برومند (پُرثمر) ≠ بیبر (بیثمر)
🔹 محبت ≠ بیمهری
🔹 تلاش ≠ تنبلی
🔹 امیدواری ≠ ناامیدی
کلمات مهم املایی درس هفتم فارسی هفتم
مجموعهای، بهشتاب میگذرند، هرگز، وقت طلاست، بدون تردید، صرف وقت، دقایق تلفشده، بیهوده، قرنهای طولانی، جهان، دلآزرده، در جستوجوی آن، زیرورو، تلف شدن وقت خویش، ناراحت، عمر حقیقی، شناسنامه ما، تعیین، زیستن، اسکندر، در اثنای سفر، گورستان، عبور، سنگ مزارها، حیرت، مدّت حیات، صاحبان قبور، رو سنگها حک شده بود، ده سال، تجاوز، پیش خواند، صفا، نظری دیگر، خوردن و خفتن، قسمت اعظم عمر، غفلت، سپری، حدّاکثر، موفّق، فرصت حال، گذراندن، افسوس، منظور، خندههای بیهوده، خوشگذرانی، به قول بعضی، الکیخوش بودن، خوشی واقعی، گره از کار دیگران گشودن، دوستدار، تقسیم، منها، دقایق گرانبها، مقصود، دائماً، کوشش و اضطراب، راحت و آرام، حرام، ساعاتی، مصاحبت، دوستان، بازیهای تفریحی، مصرف، اوقات تلفشده، زیباییهای آفرینش، سبزهها، پرستاره، شگفتی و اعجاب، ساحل دریا، جزء زندگی، تأمّل، عبرت، لحظهها، غصّه و اندوه، نهجالبلاغه، مثل گذشتن ابرها.
📌 خلاصه درس هفتم فارسی هفتم ( علم زندگانی)
این شعر داستان جوجهکبوتری است که با شوق پرواز میخواهد از لانه بیرون بیاید. او با شجاعت پر و بال میگشاید، اما چون هنوز تجربه و نیروی کافی ندارد، راه کوتاه برایش طولانی و دشوار میشود. از ترس و خستگی ناتوان میگردد و فریاد میزند. مادرش از شاخهای او را صدا میزند و به او میگوید: «پرواز کردن برای تو زود و دشوار است. ابتدا باید تجربه بیاموزی، هنر و دانش زندگی را اندوخته کنی، سپس به فکر کارهای بزرگ باشی.»
مادر کبوتر تجربههای سختیهای زندگی خود را برای جوجه بازگو میکند: گرفتار دام شدن، شکستن بالها، حملهی گربه و باز و رنجهای فراوان. همین دشواریها به او درس زندگی دادهاند. در پایان به جوجهاش پند میدهد که مانند شاخهی بیریشه بیثمر نباشد و با تلاش، پشتکار و عمل همراه با اندرز بزرگترها، راه درست زندگی را بیاموزد .
پیام درس هفتم فارسی هفتم
پیام این درس آن است که زندگی همواره آسان نیست و انسان در مسیر خود با مشکلات و سختیهای بسیاری روبهرو میشود. همین دشواریها باعث میشوند که او تجربه بیاموزد و راه درست زیستن را بشناسد. برای رسیدن به موفقیت، شتابزدگی و عجله سودی ندارد؛ بلکه باید ابتدا دانش، هنر و تجربه لازم را به دست آورد و سپس به کارهای بزرگ دست زد. همچنین بهرهگیری از پند و تجربه بزرگترها میتواند چراغ راه انسان در مسیر زندگی باشد. تنها با صبر، پشتکار، تلاش و مقاومت در برابر مشکلات است که میتوان به آرامش و موفقیت واقعی رسید.
قبلی :
خودارزیابی درس ششم فارسی هفتم صفحه ۵۵