معنی درس هشتم آزادگی فارسی هشتم + آرایه های ادبی خلاصه و پیام شعر

در این مطلب از تاپ ناپ ، معنی کامل شعر آزادگی درس هشتم فارسی هشتم را همراه با واژه های مهم، آرایه های ادبی و دانش زبانی هر بیت نوشتیم و علاوه بر آن خلاصه شعر و پیام اصلی آن را نیز آماده کردیم تا دانش آموزان با همه بخش های این درس آشنا شوند. ✅
آنچه در این مطلب خواهید دید
معنی درس هشتم آزادگی
۱- خارکش پیری با دلق درشت ◈※◈ پشته ای خار همی برد به پشت
معنی: پیرمردی که خار جمع می کرد و لباسی پشمی و زبر بر تن داشت، باری از خار را بر پشت خود حمل می کرد.
واژه های مهم:
-
دلق درشت: لباس پشمی زبر و خشن
-
پشته: دسته یا بار
-
همی برد: همان «می برد»، یعنی در حال بردن بود
آرایه های ادبی:
-
خارکش و پشته خار: مراعات نظیر
-
واج آرایی حرف «ش» در خارکش، درشت، پشته
-
خار: نماد سختی و مشقت زندگی
دانش زبانی:
-
ترکیب «خارکش پیری» وصفی مقلوب است (پیر خارکش)
-
دلق درشت: ترکیب وصفی
-
«پیر» صفت جانشین موصوف (انسان پیر)
۲- لنگ لنگان قدمی بر می داشت ◈※◈ هر قدم دانه شکری می کاشت
معنی: پیرمرد آهسته و با پای لرزان قدم برمی داشت و در هر گام خدا را شکر می کرد.
واژه های مهم:
-
لنگ لنگان: آرام آرام، با سختی
-
دانه شکری: شکرگزاری پی در پی
آرایه های ادبی:
-
دانه شکری: اضافه تشبیهی
-
بین لنگ لنگان، قدم و برمی داشت: مراعات نظیر
-
دانه و کاشتن: تناسب معنایی
دانش زبانی:
-
قدمی و دانه: مفعول
-
لنگ لنگان: قید حالت
۳- کای فرازنده این چرخ بلند ◈※◈ و ای نوازنده دل های نژند
معنی: می گفت: ای خدایی که آسمان بلند را برافراشته ای و ای مهربانی که دل های اندوهگین را آرام می کنی…
واژه های مهم:
-
کای: که ای
-
فرازنده: برپا دارنده، آفریننده
-
چرخ بلند: آسمان
-
نوازنده: مهربان، آرامش دهنده
-
دل های نژند: دل های غمگین
آرایه های ادبی:
-
واج آرایی حرف «ن» در نوازنده و نژند
-
چرخ بلند: استعاره از آسمان
-
نوازنده دل ها: تشخیص
دانش زبانی:
-
چرخ بلند: ترکیب وصفی
-
دل های نژند: ترکیب وصفی
-
فرازنده و نوازنده: صفت فاعلی
۴- کنم از جیب نظر تا دامن ◈※◈ چه عزیزی که نکردی با من
معنی: وقتی از سر تا پای خود نگاه می کنم، می بینم که چه اندازه عزت و بزرگی به من بخشیده ای.
واژه های مهم:
-
جیب: یقه، در اینجا کنایه از بالا
-
دامن: پایین لباس، کنایه از پایین
-
عزیزی: سربلندی، بزرگی
-
نظر: نگاه کردن
-
جیب تا دامن: یعنی تمام وجود، از بالا تا پایین
آرایه های ادبی:
-
جیب و دامن: مراعات نظیر
دانش زبانی:
-
جیب، دامن، من: هر سه متمم هستند
۵- در دولت به رخم بگشادی ◈※◈ تاج عزت به سرم بنهادی
معنی: درِ خوشبختی را به رویم باز کرده ای و تاجی از عزت و افتخار بر سرم نهاده ای.
واژه های مهم:
-
دولت: بخت و اقبال
-
رخ: چهره
-
عزت: سربلندی، افتخار
آرایه های ادبی:
-
در دولت گشودن: کنایه از رسیدن به سعادت و خوشبختی
-
تاج عزت: اضافه تشبیهی (عزت مانند تاج)
-
تاج و سر: مراعات نظیر
-
رخ و سر: مراعات نظیر
دانش زبانی:
-
رخ و سر: هر دو متمم هستند
۶- حد من نیست ثنایت گفتن ◈※◈ گوهر شکر عطایت سفتن
معنی: من در جایگاهی نیستم که بتوانم آن گونه که شایسته است، ستایش و سپاس بخشش های تو را انجام دهم.
واژه های مهم:
-
ثنا: ستایش، مدح
-
عطا: بخشش، بخشیدن
-
سفتن: تراشیدن یا سوراخ کردن (در اینجا یعنی رشته کردن و کنار هم آوردن)
آرایه های ادبی:
-
گوهر شکر عطایت سفتن: کنایه از سپاسگزاری
-
گوهر شکر: اضافه تشبیهی (شکر به گوهر تشبیه شده)
دانش زبانی:
-
ثنایت با عطایت و گفتن با سفتن: هر دو هم قافیه هستند
۷- نوجوانی به جوانی مغرور ◈※◈ رخش پندار همی راند ز دور
معنی: نوجوانی که به جوانی و غرورش دل خوش کرده بود، بر اسب خیال و پندار سوار شد و آن را از دور میراند.
واژه های مهم:
-
رخش: اسب (نام اسب رستم در شاهنامه)
-
پندار: اندیشه، خیال
-
جوانی، دور: هر دو متمم هستند
آرایه های ادبی:
-
نوجوانی و جوانی: مراعات نظیر
-
رخش پندار: اضافه تشبیهی (پندار به اسب تشبیه شده)
دانش زبانی:
-
همی راند: یعنی میراند، فعل ماضی استمراری (نشانه سبکی متن کهن)
۸- آمد آن شکرگزاریش به گوش ◈※◈ گفت کای پیر خرف گشته، خموش
معنی: نوجوان وقتی صدای شکرگزاری پیرمرد را شنید، به او گفت: «ای پیر کمعقل، خاموش باش و سکوت کن!»
واژه های مهم:
-
خرف: کمعقل، نادان
-
خموش: ساکت، خاموش
آرایه های ادبی:
-
واج آرایی: حرف «ش» در شکرگزاریش، گوش، خموش
-
پیر خرف گشته: ترکیب تحقیرآمیز (طنز تلخ)
دانش زبانی:
-
پیر خرف گشته: ترکیب وصفی
-
شکرگزاریش: ترکیب اضافی (شکرگزاری + ش = مضاف الیه)
-
خموش: شکل کوتاهشده «خاموش»
۹- خار بر پشت، زنی زین سان گام ◈※◈ دولتت چیست؟ عزیزت کدام؟
معنی: تو که اینگونه لنگانلنگان بار خار بر دوش داری، دیگر خوشبختی و ارزش تو کجاست؟
واژه های مهم:
-
زنی گام: راه میروی
-
زین سان: اینگونه، به این شکل (با حالت تحقیر)
-
دولت: خوشبختی، بخت و اقبال
آرایه های ادبی:
-
خار و پشت: تناسب معنایی
-
سوالهای پیاپی: ایجاد لحن طعنه و تحقیر
دانش زبانی:
-
دولت و عزیز: مفعول
-
زین سان: قید حالت
۱۰- عزت از خواری نشناخته ای ◈※◈ عمر در خارکشی باخته ای
معنی: تو عمرت را با خارکشی تلف کردهای و به همین دلیل فرق بین بزرگی و پستی را نمیفهمی.
واژه های مهم:
-
عزت: بزرگی، سربلندی
-
خواری: پستی، ذلت
-
باختهای: از دست دادهای
آرایه های ادبی:
-
عزت و خواری: تضاد
-
عمر در کاری باختن: کنایه از تلف کردن زندگی
دانش زبانی:
-
عزت و عمر: مفعول
-
خواری: متمم
-
خارکشی: متمم
۱۱- پیر گفتا که چه عزت زین به؟ ◈※◈ که نی ام بر در تو بالین نه
معنی: پیرمرد گفت: چه عزتی بالاتر از این که بر در خانه تو محتاج و گدایی نباشم؟
واژه های مهم:
-
گفتا: پاسخ داد
-
زین: از این
-
به: بهتر
-
نی ام: نیستم
-
بالین نه: بستر، کنایه از نیازمندی
آرایه های ادبی:
-
بالین نه: کنایه از محتاج بودن
-
پرسش و پاسخ در دو بیت: تضاد دیدگاه میان جوان مغرور و پیر فروتن
۱۲– کای فلان چاشت بده یا شامم ◈※◈ نان و آبی که خورم و آشامم
معنی: من هرگز از کسی نمیخواهم که صبحانه یا شام به من بدهد یا نان و آبی برای خوردن و نوشیدن بیاورد.
واژه های مهم:
-
فلان: اشاره به شخص نامعلوم
-
چاشت: وعده صبح، میان وعده یا صبحانه
-
شام: غذای شب
-
نان و آب: خوراک
آرایه های ادبی:
-
چاشت و شام: مراعات نظیر
-
نان و آب: مراعات نظیر و مجاز از خوراک
-
خوردن و آشامیدن: مراعات نظیر
دانش زبانی:
-
فلان: منادا
-
بده: فعل امر
-
م در «شامم»: متمم (یعنی شام را به من بده)
-
خورم و آشامم: مضارع التزامی
-
چاشت، شام، نان، آب: همه مفعول هستند
۱۳- شکر گویم که مرا خوار نساخت ◈※◈ به خسی چون تو گرفتار نساخت
معنی: خدا را سپاس میگویم که مرا خوار و بیارزش نکرد و به انسانی پست مثل تو وابسته و محتاج نساخت.
واژه های مهم:
-
خس: انسان پست و بیارزش
-
خوار: ذلیل، بیاعتبار
-
نساخت: نکرد
آرایه های ادبی:
-
خسی چون تو: تشبیه (جوان به خس و خاشاک تشبیه شده)
-
شکر گویم: نماد سپاسگزاری و فروتنی
دانش زبانی:
-
مرا خوار نساخت: جمله فعلی منفی
-
به خسی چون تو گرفتار نساخت: جمله وصفی با تشبیه
۱۴- داد با این همه افتادگی ام ◈※◈ عز آزادی و آزادگی ام
معنی: خداوند با وجود ناتوانی و سختیهای زندگی من، به من عزت آزادی و روح آزادگی عطا کرده است.
واژه های مهم:
-
افتادگی: فروتنی، در اینجا ناتوانی و سختی
-
عز: سربلندی و بزرگی
-
آزادگی: روح آزاد بودن، بینیازی از دیگران
آرایه های ادبی:
-
افتادگی و آزادی: تضاد معنایی زیبا
-
عز آزادی و آزادگی: تکرار و تأکید بر ارزش رهایی
دانش زبانی:
-
افتادگی ام و آزادگی ام: ترکیب اضافی
-
داد: فعل ماضی ساده (گذشته)
✨ خلاصه شعر آزادگی – درس هشتم فارسی هشتم
شعر آزادگی داستان گفتوگوی یک پیر خارکش و یک جوان مغرور است. پیرمرد با وجود فقر و سختی، همیشه شکرگزار خداست و عزت خود را در بینیازی از دیگران میداند. او میگوید که بهتر از هر خوشبختی و تاج و مقامی، همین است که در برابر انسانهای پست دست نیاز دراز نکرده است. جوان مغرور اما پیر را تحقیر میکند و کار او را بیارزش میخواند. در نهایت، پیر با پاسخی استوار نشان میدهد که ارزشمندترین نعمت، آزادی و آزادگی است؛ چیزی که با هیچ ثروت و مقام دنیوی برابر نمیشود.
✨ پیام شعر آزادگی – درس هشتم فارسی هشتم
شعر آزادگی میآموزد که ارزش و بزرگی انسان در بینیازی از دیگران و حفظ عزت و آزادگی است، نه در ثروت و مقام. کسی که قناعت کند و شکرگزار خدا باشد، هرچند زندگی سادهای داشته باشد، از انسانهای مغرور و وابسته عزیزتر و سربلندتر است.
قبلی :
معنی حکایت خودشناسی فارسی هشتم صفحه ۵۸ + آرایه های ادبی و معنی کلمات
جواب درس ۷ فارسی هشتم + پاسخ سوالات صفحه ۵۵، ۵۶، ۵۷
معنی درس هفتم آداب نیکان فارسی هشتم + لغات آرایه های ادبی و خلاصه