معنی حکایت عمر گران مایه ششم فارسی صفحه ۹۲ ✅ هم خانواده مخالف و خلاصه
معنی حکایت عمر گران مایه فارسی ششم + معنی لغات و آرایه ها

در این مطلب از تاپ ناپ به حکایت آموزندهٔ «عمر گران مایه» از کتاب فارسی ششم (صفحه ۹۲) پرداختهایم. در این حکایت، سعدی با بیانی زیبا تفاوت میان زندگی با دسترنج خویش و خدمت در دربار پادشاه را نشان میدهد. ما در ادامه، متن کامل حکایت، معنی ساده و روان، واژگان مهم همراه با معنی، همخانوادهها و متضادها، همچنین خلاصه و پیام اصلی درس را برای شما گردآوری کردهایم تا در یک مجموعهٔ کامل به همهٔ بخشهای این درس دسترسی داشته باشید.
آنچه در این مطلب خواهید دید
معنی حکایت عمر گران مایه فارسی ششم
۱. دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی.
🔹 معنی: دو برادر بودند؛ یکی با خدمت کردن به پادشاه زندگی میگذراند و دیگری با تلاش و کار بازوی خود روزی به دست میآورد.
۲. باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مَشَقّتِ کارکردن بِرَهی؟
🔹 معنی: روزی برادر ثروتمند به برادر فقیر گفت: چرا به خدمت پادشاه نمیروی تا از سختی کار کردن راحت شوی؟
۳. گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذلّتِ خدمت، رهایی یابی؟
🔹 معنی: برادر فقیر در پاسخ گفت: چرا تو کار و تلاش نمیکنی تا از خواری و ذلتِ خدمت به سلطان رها شوی؟
۴. که خردمندان گفتهاند: نانِ خود خوردن و نشستن بِه که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.
🔹 معنی: خردمندان گفتهاند: از دسترنج خود نان خوردن و آسوده زندگی کردن بهتر از آن است که برای خدمت به شاه کمر زرین ببندی.
۵. به دست آهنِ تفته کردن خمیر ◈※◈ بِه از دست بر سینه، پیشِ امیر
🔹 معنی: شکل دادن آهن داغ با دست همانند خمیر، بسیار بهتر است از اینکه دست بر سینه در مقابل پادشاه خدمت کنی.
📌 آرایه: تشبیه (آهن تفته به خمیر) – تضاد میان «کار سخت» و «خدمت آسان اما خفتبار».
۶. عمرِ گران مایه در این صرف شد ◈※◈ تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا
🔹 معنی: عمر ارزشمند انسان تنها صرف این شد که تابستان چه بخورد و زمستان چه بپوشد.
📌 آرایه: تضاد (صیف ≠ شتا).
۷. ای شکمِ خیره به نانی بساز ◈※◈ تا نکنی پشت به خدمت، دو تا
🔹 معنی: ای شکم زیادهخواه! به تکه نانی قناعت کن تا مجبور نشوی برای خدمت به دیگران، کمرت خم شود.
📌 آرایه: تشخیص (شکم خیره)، کنایه (پشت دو تا کردن = تعظیم کردن).
معنی کلمات حکایت «عمر گران مایه» فارسی ششم
در این بخش، واژههای مهم حکایت همراه با معانی روان و ساده آورده شدهاند تا یادگیری آسانتر و ماندگارتر باشد:
-
سلطان: پادشاه، فرمانروا
-
باری: خلاصه، به هر حال، در هر صورت، حتی یک بار
-
توانگر: ثروتمند، دارا
-
مشقّت: رنج، سختی، دشواری
-
بِرَهی: رها شوی، آزاد شوی
-
مذّلت: خواری، پستی، خفّت
-
کمر زرّین: کمربند طلایی، کنایه از خدمت به شاه
-
بِه: بهتر
-
تفته: داغ، گداخته
-
گران مایه: ارزشمند، گرانبها
-
صرف شد: سپری شد، گذرانده شد
-
صیف: تابستان
-
شتا: زمستان
-
خیره: بیارزش، بیمقدار
-
بساز: قناعت کن، سازگار شو
-
درویش: فقیر، نیازمند
در جدول زیر، همخانواده های مهم این درس همراه با نمونه جمله های ساده و کاربردی آورده شده اند تا دانش آموزان هم معنی ها را بشناسند و هم یاد بگیرند چگونه در جمله استفاده کنند:
همخانواده کلمات حکایت «عمر گران مایه»
کلمه | همخانواده | نمونه جمله |
---|---|---|
خدمت | خادم، خدمتکار، خدمات | خدمتکار با روی خوش به میهمانان خوشآمد گفت. |
سلطان | سلطنت، سلطه، مستولی | سلطنت عادلانه باعث آرامش مردم میشود. |
زور | زورگو، زورگویی، زبردست | زورگویی در مدرسه رفتاری ناپسند است. |
مشقت | مشقتبار، مشقتکش | کار در بیابان بسیار مشقتبار بود. |
رهایی | رهیدن، رها، آزاد | با تلاش میتوان از مشکلات رها شد. |
مذلت | ذلیل، ذلت، مذلول | انسان آزاده هیچگاه تن به ذلت نمیدهد. |
نشستن | نشست، نشین، نشستگاه | نشست فرهنگی با حضور نویسندگان برگزار شد. |
بستن | بسته، بستنی، بستهبندی | بستهبندی زیبا باعث فروش بیشتر کالا میشود. |
صرف | مصرف، صرفه، مصروف | باید در مصرف آب صرفهجویی کنیم. |
عمر | معمور، عمارت، معماری | معماری ایرانی در جهان شهرت فراوان دارد. |
متضاد و مخالف کلمات حکایت «عمر گران مایه»
کلمه | متضاد / مخالف |
---|---|
توانگر | ≠ ناتوان |
رهایی | ≠ گرفتاری |
ایستادن | ≠ نشستن |
گران | ≠ ارزان |
شتا (زمستان) | ≠ صیف (تابستان) |
خلاصه حکایت «عمر گران مایه»
در این حکایت سعدی، داستان دو برادر روایت میشود: یکی به خدمت سلطان مشغول است و دیگری با کار و تلاش خود نان درمیآورد. برادر توانگر (خدمتگزار شاه) به برادر درویش میگوید: چرا خدمت نمیکنی تا از سختی کار رها شوی؟ اما برادر فقیر پاسخ میدهد: تو چرا کار نمیکنی تا از خواری و ذلت خدمت به شاه آزاد شوی؟
سپس سعدی با حکمت همیشگیاش یادآور میشود که خردمندان گفتهاند: «نانِ خود خوردن و آسوده نشستن، بهتر است از کمر زرین بستن و در برابر شاه ایستادن.» در ادامه هم با شعر بیان میکند که عمر ارزشمند نباید در نگرانی معاش و وابستگی به دیگران تباه شود؛ بلکه باید با قناعت و آزادگی زندگی کرد تا مجبور به خم کردن کمر در برابر کسی نباشیم.
پیام حکایت «عمر گران مایه»
سعدی در این حکایت میخواهد به ما بیاموزد که عزّت و آزادگی انسان بر آسایش و رفاهِ وابسته به دیگران برتری دارد. کسی که با تلاش و کار خویش روزی به دست میآورد، هرچند زندگیاش سادهتر باشد، اما از خواری و ذلتِ وابستگی به قدرتها و چاپلوسی در امان است.
او یادآور میشود که قناعت و استقلال، ارزشمندتر از ثروتِ همراه با خفّت و بندگی است؛ زیرا انسان آزاده با دسترنج خویش زندگی میکند و کمر در برابر هیچکس خم نمیکند. سعدی با این حکایت نشان میدهد که عمر گرانبهای ما نباید صرف نگرانی معاش یا وابستگی به دیگران شود، بلکه باید با آزادگی، عزت و آرامش سپری گردد.
متن حکایت «عمر گران مایه» – سعدی
دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زور بازو نان خوردی.
باری، توانگر گفت درویش را: چرا خدمت نکنی تا از مشقّت کار کردن برهی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی؟
خردمندان گفتهاند: نان خود خوردن و نشستن به که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.
به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر
عمر گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
ای شکم خیره! به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت، دو تا
در این مطلب از تاپ ناپ برای درس دوازدهم فارسی ششم با عنوان «عمر گرانمایه»، ابتدا متن حکایت زیبا و خوانا آورده شد، سپس معنی سطر به سطر و سادهٔ آن را بیان کردیم. در ادامه معنی کلمات مهم، همخانوادهها و متضادها را در قالب جدول توضیح دادیم و خلاصه و پیام حکایت را نیز به زبان روان و دانشآموزی نوشتیم. در پایان، متن کامل حکایت سعدی را در قالبی زیبا و خوانا قرار دادیم تا دانشآموزان هم معنا و هم متن اصلی را در کنار هم داشته باشند. این مجموعه، یک مرور کامل و یکپارچه از درس فراهم کرده است تا مطالعهی دانشآموزان شیرینتر و پربارتر شود.
قبلی :
درس آزاد سیزدهم فارسی ششم فرهنگ بومی ۲ عید نوروز چهارشنبه سوری
معنی شعر شیر خدا فارسی ششم صفحه ۸۸ هم خانواده متضاد خلاصه و پیام درس