معنی حکایت شو خطر کن فارسی نهم + خلاصه مفهوم و آرایه ها صفحه 53
در این مطلب، معنی کامل حکایت «شو خطر کن» فارسی نهم صفحه 53 را آماده کردیم.همچنین در ادامه، خلاصه و مفهوم کلی حکایت و آرایه های ادبی مهم آن را به زبان ساده و قابل فهم آوردهایم تا دانشآموزان بتوانند بهراحتی پیام این درس را درک کرده و برای امتحان آماده شوند.
آنچه در این مطلب خواهید دید
معنی حکایت شو خطر کن فارسی نهم
📘 امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بی چیز بودی و شغلی پست داشتی به امیری خراسان چون افتادی گفت روزی دیوان حنظله بادغیسی همی خواندم بدین دو بیت رسیدم.
💠 معنی: از امیر خراسان پرسیدند که تو مردی تنگدست و کم توان بودی و کار بی ارزشی داشتی چگونه به مقام فرمانروایی خراسان رسیدی؟ گفت روزی دیوان اشعار حنظله بادغیسی را می خواندم و به این دو بیت رسیدم که انگیزه و الهام زندگی من شد.
✨ واژه های مهم:
امیر خراسان: حاکم و فرمانروای خراسان، منظور احمد بن عبدالله خجستانی است
را: به معنی از
شغل: کار و پیشه
پست: بی ارزش، فرومایه
چون: چگونه
حنظله بادغیسی: از نخستین شاعران فارسی پس از اسلام و هم عصر طاهریان
همی خواندم: می خواندم
بدین: به این
📘 مهتری گر به کام شیر در است شو خطر کن ز کام شیر بجوی
💠 معنی:اگر بزرگی و سروری در دل خطر نهفته باشد باید دلیرانه پیش بروی و آن را به دست آوری؛ زیرا هیچ موفقیتی بدون شجاعت و خطر کردن به دست نمی آید.
✨ واژه های مهم:
مهتری: بزرگی، سروری
کام: دهان
شو: برو
خطر کن: دست به کارهای دشوار و پرخطر زدن، ریسک کردن
📗 نکته دستوری:
مهتری: واژه مشتق از ریشه مهتر به معنی بزرگ و سرور
ی: مصدری است به معنی مهتر بودن
کام در مصراع اول: متمم است و دو حرف اضافه «به» و «در» با هم آمده اند (شیوه کهن نگارش)
شو، خطر کن، بجوی: فعل های امری
📘 یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی
💠 معنی: انسان باید یا در زندگی به مقام و شکوه و نعمت دست یابد یا اگر قرار است بمیرد، چون مردان شجاع با مرگ روبه رو شود و از آن نهراسد.
✨ واژه های مهم:
عز: ارجمندی، سرافرازی
جاه: مقام، شکوه و منزلت
📗 نکته دستوری:
بزرگی: واژه مشتق از ریشه بزرگ + ی (مصدر نوعی)
رویاروی: واژه مشتق و مرکب از «روی + ا (میانوند) + روی» به معنی مقابله و روبه رو شدن
📘 داعیه ای در باطن من پدید آمد که به هیچ وجه در آن حالت که اندر بودم راضی نتوانستم بود دارایی ام بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش رحلت کردم.
💠 معنی: انگیزه ای در درونم پدید آمد که دیگر نتوانستم از وضع و حال زندگی خود خشنود باشم، پس همه دارایی ام را فروختم، اسبی خریدم و از زادگاه خود کوچ کردم تا سرنوشت تازه ای برای خود بسازم.
✨ واژه های مهم:
داعیه: انگیزه، میل درونی
باطن: درون، قلب، ضمیر انسان
به هیچ وجه: به هیچ صورت، هرگز
دارایی: ثروت، مال و اندوخته
رحلت: کوچ، سفر، هجرت
📘 به دولت صفاریان پیوستم هر روز بر شکوه و شوکت و لشکر من افزوده می گشت و اندک اندک کار من بالا گرفت و ترقی کردم تا جمله خراسان را به فرمان خویش در آوردم اصل و سبب این دو بیت بود.
💠 معنی: به حکومت صفاریان پیوستم و هر روز بر قدرت، عظمت و سپاه من افزوده می شد. کم کم مقام و نفوذم افزایش یافت تا آنجا که سراسر خراسان زیر فرمان من درآمد. همه این موفقیت ها را نتیجه تأثیر آن دو بیت شعر می دانم.
✨ واژه های مهم:
شوکت: عظمت، شکوه، جلال
بالا گرفتن: پیشرفت کردن، رشد یافتن
جمله: همه، تمام
معنی کلمات حکایت شو خطر کن فارسی نهم
امیر: فرمانروا، حاکم | بیچیز: تهیدست، نادار |
---|---|
شغل پست: کار بی ارزش و کم اهمیت | چو: مانند، همانند |
چون افتادی: چگونه رسیدی، به چه صورت موفق شدی | دیوان: کتاب شعر، مجموعه اشعار |
حنظله بادغیسی: شاعر فارسیگوی همعصر طاهریان | داعیه: انگیزه، میل درونی |
باطن: درون، دل، ضمیر انسان | دارایی: مال، ثروت، اندوخته |
بدین: به این، به سوی این | رحلت: کوچ، سفر، ترک وطن |
مهتری: بزرگی، سروری | کام: دهان، کنایه از خطر یا آرزو |
شو: برو، حرکت کن | خطر کن: ریسک کن، دل به کار دشوار بسپار |
عز: ارجمندی، سرافرازی | جاه: مقام، منزلت، جایگاه اجتماعی |
شوکت: شکوه، جلال، عظمت | ترقی: پیشرفت، رشد و بالارفتن از مقام |
جمله: همه، همگی | اصل: حقیقت، پایه و بنیاد |
سبب: علت، دلیل | رویاروی: مقابل، روبه رو شدن 🌿 |
تاریخ ادبیات حکایت شو خطر کن فارسی نهم
نظامی عروضی از نویسندگان و شاعران برجسته قرن ششم هجری است. اثر معروف او مجمع النوادر یا چهار مقاله نام دارد. این کتاب درباره دبیری، شاعری، نجوم و طبابت نوشته شده و از مهم ترین آثار نثر فارسی در قرن ششم به شمار می رود. نثر او شیوا، استوار و سرشار از نکته های ادبی و اجتماعی است و در شناخت فرهنگ و آداب روزگار خود ارزش فراوانی دارد. 🌿
خلاصه حکایت شو خطر کن فارسی نهم
در این حکایت از کتاب چهار مقاله نظامی عروضی آمده است که از امیر خراسان پرسیدند چگونه از فردی فقیر و بی چیز به مقام فرمانروایی خراسان رسیدی؟ امیر پاسخ داد که روزی دیوان شعر حنظله بادغیسی را می خواندم و به دو بیتی رسیدم که مرا دگرگون کرد و انگیزه تلاش در من پدید آورد. در آن شعر گفته شده بود:
«مهتری گر به کام شیر در است، شو خطر کن ز کام شیر بجوی،
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه، یا چو مردانت مرگ رویاروی.»
این دو بیت به او آموخت که بزرگی و موفقیت بدون خطر کردن و شجاعت به دست نمی آید. از آن پس تمام دارایی خود را فروخت، اسبی خرید و از وطنش کوچ کرد. او به دولت صفاریان پیوست و با پشتکار و دلاوری چنان پیشرفت کرد که سرانجام همه خراسان را زیر فرمان خود درآورد. این حکایت نشان می دهد که موفقیت نصیب کسانی است که از خطر و تلاش نمی هراسند. 🌿
مفهوم حکایت شو خطر کن فارسی نهم
مفهوم این حکایت آن است که موفقیت و بزرگی بدون تلاش، شجاعت و خطر کردن به دست نمی آید. انسان باید در مسیر هدف هایش دلیر باشد و از سختی ها نهراسد، زیرا آرام ماندن در وضعیت فعلی هیچ تغییری ایجاد نمی کند. تنها کسانی به مقام و عزت می رسند که با ایمان، اراده و پشتکار از خطرها عبور می کنند و برای رسیدن به خواسته های بزرگ، آسایش و راحتی را کنار می گذارند. این حکایت دعوتی است به پویایی، خطرپذیری و باور به توانایی خویش در مسیر زندگی.
قبلی:
جواب سوالات درس ششم فارسی نهم + خودارزیابی ، فعالیت های نوشتاری و دانش زبانی
معنی درس ششم آداب زندگانی فارسی نهم + آرایه های ادبی معنی کلمه ها و خلاصه
جواب درس آزاد درس پنجم فارسی نهم + فارسی پایه نهم درس پنجم درس آزاد با جواب
بعدی:
معنی درس هفتم پرتو امید فارسی نهم + خلاصه و مفهوم درس و آرایه های ادبی