معنی حکایت حکمت فارسی پنجم صفحه ۱۲۰ + جواب سوال و معنی ضرب المثل ها
معنی و لغات مهم حکایت حکمت فارسی پایه پنجم و ارتباط آن با ضرب المثل های صفحه 120 فارسی کلاس پنجم

آنچه در این مطلب خواهید دید
معنی متن حکایت «حکمت» — فارسی پنجم (گلستان سعدی)
حکایت «حکمت» به نثر ساده و روان — فارسی پنجم
روزی پادشاهی همراه خدمتکارش سوار کشتی شد. غلام هرگز دریا ندیده بود و سختی سفر دریایی را تجربه نکرده بود. به همین دلیل شروع به گریه و لرزیدن کرد. هرچقدر به او دلداری دادند، آرام نشد و پادشاه از این وضعیت ناراحت شد. در کشتی، حکیمی حضور داشت. او به پادشاه گفت: «اگر اجازه دهید، با روشی او را آرام میکنم.»
پادشاه پذیرفت. حکیم دستور داد غلام را به دریا بیندازند. غلام چند بار زیر آب رفت و بالا آمد تا اینکه او را به داخل کشتی کشیدند. غلام با دستانش به لبهٔ کشتی چسبید، سپس در گوشهای نشست و آرام شد.
پادشاه از نتیجهٔ کار راضی شد و از حکیم پرسید: «حکمت این کار چه بود؟» حکیم پاسخ داد: «او تا پیش از این، سختی و خطر غرق شدن را تجربه نکرده بود و به همین دلیل ارزش و امنیت بودن در کشتی را نمیدانست.»
این داستان به ما میآموزد که ارزش نعمتها و آرامش را زمانی بهتر میفهمیم که سختی و رنج را تجربه کرده باشیم. بسیاری از افراد تا زمانی که در شرایط دشوار قرار نگیرند، قدر موقعیت خوب و امن خود را نمیدانند. تجربهٔ مشکلات باعث رشد، آگاهی و قدردانی بیشتر از داشتهها میشود. گاهی در زندگی، تجربهٔ تلخ و سخت میتواند بهترین آموزگار ما باشد. پس باید از هر تجربهای برای شناخت ارزشهای واقعی زندگی بهره ببریم.
معنی کلمات و لغات حکایت «حکمت»
غلام: خدمتکارِ دربار، بنده، خدمتگُذار
مِحنت: رنج و دشواریِ کار یا سفر
نیازموده: آزمودهنشده؛ کسی که تجربهای از چیزی ندارد
گریه و زاری: شیون و بیتابی کردن
ملاطفت: مهربانیِ همراه با دلسوزی و نرمیِ رفتار
آرام نمیگرفت: قرار و سکون نمییافت، ساکت نمیشد
مَلِک: پادشاه، فرمانروا
آزرده: دلگیر، مکدّر و ناراحت
حکیم: خردمندِ دانا؛ نیز طبیبِ آگاه
فرمان: دستور و حکمِ پادشاه
به طریقی: از روشی، به شیوهای خاص
خامُش: خاموش و بیصدا
غایت: نهایت، آخرین حدّ چیز
لطف: نرمیِ رفتار و مهربانی
کَرَم: بخشندگی و دستودلبازی
بفرمود: فرمان داد، دستور صادر کرد
غوطه: فروشدن در آب؛ زیرِ آب رفتن
جامه: پوشش، لباس
آویخت: چنگ زد و آویزان شد/خود را گرفت
پسندیده آمد: موردِ پسند و رضایت واقع شد
سُکّان: افزار/فرمانِ هدایتِ کشتی
برآمد: بالا کشید و به عرشه/داخل کشتی بازگشت
حِکمت: داناییِ ژرف؛ نکتهٔ خردمندانه و سنجیده
غَرقه: فرو رفته در آب؛ گرفتارِ غرق شدن
باری چند: چند نوبت، چند مرتبه پیاپی
کلمات متضاد (مخالف) حکایت «حکمت»
۱- غلام ≠ ارباب، آقا
۲- محنت ≠ آسایش، راحتی
۳- آرام ≠ آشفته، بیقرار
۴- آزرده ≠ خوشحال، خرسند
۵- مهربانی ≠ بیرحمی، خشونت
۶- بخشندگی ≠ خساست، تنگنظری
۷- بالا آمدن ≠ پایین رفتن، فرو رفتن
۸- پسندیده ≠ ناپسند، زشت
۹- دوست ≠ دشمن
۱۰- سلامت ≠ بیماری، آسیب
کلمات هم خانواده حکایت «حکمت»
۱- غلام: غلامی، غلامخانه
۲- محنت: محنتبار، محنتکش
۳- تجربه: مجرب، تجربیات
۴- آرام: آرامش، آرامگاه
۵- مهربان: مهربانی، مهربانانه
۶- دستور: دستوری، دستورالعمل
۷- خاموش: خاموشی، خاموشانه
۸- بخشش: بخشنده، بخشودگی
۹- لباس: البسه، لباسخانه
۱۰- حکمت: حکیم، حکیمانه
۱۱- سلامت: سلامتی، سالم
جواب سؤال صفحهٔ ۱۲۰ — حکایت «حکمت»
توضیح کوتاه: غلام وقتی سختیِ غرقشدن را چشید، تازه ارزشِ آرامش و امنیتِ کشتی را فهمید؛ پس «شناختِ نعمت پس از رنج» پیام مرکزی حکایت است.