شعر دوبیتی برای جوان ناکام + اشعار غمگین و سوزناک تسلیت فوت جوان ناکام
آنچه در این مطلب خواهید دید
شعر دو بیتی برای جوان ناکام
اگر این عزیز جوان باشد داغ آن تا ابد بر روی دل باقی می ماند. جوانانی که قبل از ازدواج از دنیا می روند ناکام نامیده می شوند. اما به طور کلی کسانی که جوانی خود را به خوبی نگذرانده اند نیز از این اصطلاح برای خود استفاده می کنند. معنای واقعی جوان ناکام دختر یا پسری است که در جوانی و پیش ازدواج فوت کرده است. اما افراد دیگر که تجربه های بدی داشته اند نیز آن را به کار می برند.
شعر برای جوان ناکام
اشعاری که برای مرگ جوان سروده شده اند اغلب با احساسات درونی شاعر همراه هستند. زیرا سختی و جان کاهی از دست دادن جوان بر هیچ کس پوشیده نیست. در مورد مرگ جوانان اشعار بلند و کوتاه بسیاری سروده شده است . این شعر ها می توانند مرهمی کوچک برای دل داغ دیده افراد باشد. شاعران مختلفی با سبک های متفاوت در این باره آثار زیبایی دارند. در ادامه چند مورد شعر برای جوان ناکام آورده شده است.
قدر ایام جوانی را نیکو نداستم
چو بشنوم نام جوانی را دلم خون است
در جوانی کام من هرگز شیرین نشد
کام دیوانگی تلخ کرد جوانی ام را
***
نامه ی جوانی طی شد صد افسوس
دی شد نو آن نو بهار زیبای زندگانی
شباب نام مرغ تازه طرب من بود
من نداستم که چه وقت آمد و کی شد صد افسوس
************
جوانی ستاره ی عمر در آسمان است
در جهان زندگی یک بار بیشتر طلوع نمی کند
اصل عمر جوانی است قدرش را بدان
نبری از فرع سودی اگر اصل را به فنا بدهی
هلاک جان من تنها یک پیر می داند
که خود از ایام جوانی به دور افتاده است
************
ایام جوانی من ذره ای سرگشته است که بر باد هوا رفت
خورشید جوانی من در اوج طلوع کرد
************
غم انگیز و تلخ بود از دست دادنت
من قرارم نیست برای قد و بالایت
داستان تلخ راهیی برای همه است
داستان تو زود تر از آنچه بود پایان یافت
************
خاک از دستم ربود نوگل ناز پرورده ام را
انگار از او در عالم نبود آنچان در بر گرفت
تا گلم پروده شد سختی ها کشیدم
آن غنچه زیبا از من ربود ناگهان پیک اجل
************
کاش می شد بار دیگر روی ماهت را ببینم
کاش میشد بار دیگر شوق جوانی ات را ببینم
کاش می توانستی پیاده نشوی از قطار دنیا
داستان من غم انگیز شد وقتی این چنین جوان رفتی
************
تا عمر دارم از مصیبت غمت یاد می کنم
من آهسته و تا ابد از دوری تو فریاد می کنم
وقت آن رسیده است که من از دهان دست بردارم
از چرخ فلک نبودنت را هزاران بار بیداد کنم
************
در دل من غمی است به اندازه ی دنیا
همان دنیایی که دست تو را از من جدا کرد
آتش غم دوری تو بر من زبانه ها می کشد
کاش در این دنیا نبود دست جدایی
************
افسون ک زیبا و رعنای من رفت
تاج سر و امید و چراغ راه من رفت
بر عمر من ناگاه زد آتش سوزان اجل
در باغ زندگی گل نو ثمرم رفت
************
در خاک رفتی جوان نازنینم
از غم دنیا رها شدی ای مهربانم
آتش زدی بر قلب و جان مادر
گل پاک من چه زود رفتی
************
شعر برای تسلیت فوت جوان ناکام
بسیار غم انگیز و تلخ است از دست دادن عزیز جوانی که ناکام از دنیا رفته است. این داستان تلخ جدایی از دنیا و رفتن به عالم مرگ برای همه است. هیچ کس نمی تواند از آن رهایی یابد. اما این داستان گاهی برای برخی از افراد بسیار زود خوانده می شود.
به نحوی که آن ها مهلتی برای زندگی و ازدواج ندارند. جوانانی که ناکام از دنیا می روند نمی توانند یادگاری و فرزندی از خود بر جای بگذارند. شعر در مورد مرگ به ویژه مرگ جوان ناکام یکی از سخت ترین پدیده های هستی می باشد. این پدیده ی رازناک هستی می تواند مرهمی برای فراق کسانی باشد که مرگ عزیز دیده اند. دردناک ترین شعری که تا کنون سروده شده اشعاری است که در وصف مرگ جوان ناکام گفته اند.
همدرد آغوش گرمم عزیز جان من
زمین معرفت خیزم یادر در خاطرم جاریست
محبت تو تا ابد در دلم جاری است
خداحافظ فرزند من خداحافظ وجود تو نوای زندگانی ام
************
آهسته یاد تو را فریاد ها می زنم
نمی دانم تا چه وقت می توانم مصیبتت را یاد کنم
تاب زندگی برایم نماندست عزیز من
من مردگی می کنم تا به تو برسم
************
روح تو به روشنایی ابر های سوار است
جسم تو بدون درد بر پنبه زمین آرامیده است
خاموش است بلند ترین فریاد های زندگی من
نهایت ندارد اشک من در سوگ هوای تو
************
گل من فصل بهار آمد و من از غصه تو هلاکم
چشمانم همچون آسمان بارانی نمناک و جگرم کباب است
همه گل های بهاری سر از خاک براورده اند
اما گل زیبای من هنوز هم در خاک است
************
ای فرزند سفر کرده به معراج من تا ابد به یادتم
ای گل زیبا روی من ، من تا بینهایت به یادتم
خوش رفتی عزیز من سفر کردی و خود را اسودی
من تمام لحضه های مانده عمرم را به یادتم
************
در سوگ تو ای عزیز تر از جانم ناله ام از عیوق گذر کرد
داغ رفتن تو دل سوخته ی من را سوخته تر کرد.
آهی که از یاد تو بر دل و جان من گذر کرد
از کوه گذشت و بر افلاک و آسمان اثر کرد
************
باد خزان ورق زندگی را برگردانده است
نو بهار جوانی را بسیار غنمیت بشمارید
************
تو شقایق بودی و برای من دیری نماندی
سرود زندگی خود را هم نیمه خواندی
برقی زد و تو خاکستر شدی
به سوگ خود نشاندی عزیزانت را
************
حافظا من به چشم خود دیدم که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت کوه امید و عشق من در لحضه ای کاه شد
تو به من گفته بودی یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
یوسف من تا زمان قیامت هم نشین چاه شد
************
خزان شد گل بهار جوانی
از داغ بهار جوانی تو ماتم و گریانیم
************
غم و افسوس که ایام جوانی که گذشت
سرمایه و شادی جوانی گذشت
************
اشعار غمناک و سوزناک برای جوان ناکام
اشعار زیادی وجود دارند که در رابطه با مرگ جوان ناکام سروده شده است. این اشعار از زنده ماندن یاد آن عزیز از دست رفته سخن می گویند. اشعاری که سروده شده در مورد مرگ جوانی ناکام می باشد که فقدان و نبود او برای تمام خانواده حس می شود. این شعر های جگر سوز حسرت نبود جوان را به رخ می کشد.
این قریحه و احساس از دست دادن یک عزیز ست که تبدیل به این شعر ها می شود. گاهی با گذشت زمان بسیار زیادی از مرگ یک جوان باز هم یاد و خاطره او دردناک است. شاعر می فرماید آن چه که از دل براید لاجرم بر دل نشیند. اشعار آورده شده در این متن از اعماق جان و غم شاعر برای مرگ عزیز است که خواندش دل را تسکین می دهد.
من به پیری رسیدم در ایام جوانی
کاری از من بر نیامد در ایام جوانی
آه جگر سوز می کشم در ایام جوانی
نیل چشم زخم می کشم در روز های جوانی
باری به جوانی چو نتوانی رسید
جهان را دریاب و جهد کن در ایام جوانی
در این جهان فانی چه خوش نامی کرد زندگانی
چه خوش باشد که بودن در کنار این چنین خوش نامی
گردش کرد چرخ گردون و افلاک
بجز نام نیکو نماند از او نشانی
************
در روز من من اشک را بیابید
بر روی قلب من عشق را بیابید
روز مرگ من اثر خاک را باور کنید
روی قبر من گل های لاله را پر پر کنید
************
این چه رسمی است خدایا ای فریاد
نمی توان رفیقان را از هم جدا کرد
رفیقان قلب همئیگرند خدایا
مگر بی قلب می توان زندگی کرد
************
در خاک رفت جوان زیبا رویم
چه غم ناک رفتی ای عزیزم
دوست دارم آرام جانم
از این دنیا پاک رفتی همه ی روح و جانم
************
دلم پر می زند از هجران تو
از دلتنگی دلم به هر دری می زند
همچون بلبل در فراق رویت مانده ام
دلم به دیوار قفس سر می زند ای دل
************
شعر غمگین برای فوت جوان ناکام دختر
اندوه و غم از دست دادن جوان در واژه و قلم نمی گنجد. عزیز که از دست برود آدمی را هیچ تسکینی نیست. تنها سخنان و کلماتی هستند که لحضه ای دل را آرام می کند. بعد از دست دادن عزیز هر چیزی که بتواند انسان را زره ای آرام کند حاجت است.
پیرم کرده بود در جوانی توبه دمسرد
بخت جوانی شد مرا همت پیر مغان
***********
نیسان جوانی و الفت پیری که دیگر
پیری می خواهم یا جوانی نمی دانم
************
به این زودی ترک کس نگوید جوانی
من از فرط جوانی ها و جوانی خود آزردم
**********
تو به من می گفتی تا شقایق هست زندگی باید کرد
شقایق هنوز هم هست اما تو نیستی
بعد از رفتن تو باید چه ها کرد
**********
من از دوری تو همچون سپندم بر روی آتش
همچون نی بند بندم می کند ناله هایم
بر دلم داغی است از هجران تو ای جان
غم تو تا قیامت پای بندم کرده است
************
آن داغ سنگین با دل پروانه ی بی یار چه ها کرد
تو رفتی و ندیدی غمت با ما چه ها کرد
به هر جا می نگرم تو را می بینم هر روز
نام نیک تو ورد زبان همه است ای عشق
************
گر فرود آرد سری با ما بار دیگر جوانی
از بیداد جوانی با پیری داستان ها دارم
************
اشعار غمگین برای جوان ناکام پسر
عزیز من بدون لالایی و قصه خوابدی به خاک
کاش بی درد و غصه حداقل بخوابی به خاک
به جای رفتی که دیگر در آن کابوس زمستان نیست
در خوابت دگر گل های حسرت نمی چینی از روزگار
************
خوشا بر تو که نیکی حاصل توست
عشق به یزدان همیشه در دل توست
خوشا به کسی که بعد مرگش و ترک دنیا
بهشت جاودانه منزل اوست
************
در زندگانی من فرصت جوانی نیست
خجل شدم از روی جوانی که زندگانی ای نیست
با من دواع زندگانی کرد جوانی به حسرت
حسرت وداع جوانی با من چه ها کرد
************
از فرط جوانی هاجوانی من آزردم ز خود
ترک کس نگوید به این زودی ها خود جوانی
تنها امید زندگی بود خود جوانی
با چه امیدی زندگی کنم دگر من
گله دارد جوانی ام از زندگی
شرمنده جوانی من از این زندگانی
************
من نراندم در جوانی هوسی از عشق
به پیران سرم هوش عشق و جوانی است
************
جوانی پا به پای من قد کشیدی حیف شد
از دستت دستم جدا کرد دست دوران حیف شد
************
من جور دیگری با تو مهربانم ای جوانی
دارم جوانی می کنم و شور در سر دارم
چه فرقی می کند آدم جوان باشد یا پیر
تا زمانی که باشد باید جوانی کند
جوان عزیز در قبر رفتی
از این دنیای پر از غم رفتی
آتش زدی به جان عزیزانت
چون گل پاک آمدی و پاک از دنیا رفتی
************
غم هجران تو از سر گذشت
با شع از غمت گفتم
به حدی برایت سوخت
که از گفته خود پشیمان شدم
************
شعر غمگین برای جوان ناکام
ای گل زیبا من بعد از پر پر شدنت چه کنم
من با داغ جوان از دست رفته ام در این دنیا چه کنم
بجز داغ جوان دیدن در این نیا هر دردی را دوایی است
من با این درد بی درمان چه کنم
************
گرچه تدبیر تو این بود اما چرا رفتی
درست است که تقدیر همین بود چه توان کرد
وقت سفرت بود اما بسیار زود رفتی
بر من نگویی مصلحت این بود تو بگو چرا رفتی
در وصف جوان شاعران بس شعر ها گفته اند
در توصیف این رنج گران مرثیه ها گفته اند
آتش افتاده بر جان و قلب ما از این رفتن
داغ جوان چه جان سوز است چرا رفتی
بیشتر بخوانید :