دلنوشته واسه شهید گمنام + متن و شعر در مورد شهدای گمنام
آنچه در این مطلب خواهید دید
دلنوشته واسه شهید گمنام
دلنوشته ۱:
ای شهید گمنام ، نام تو در دفتر دنیا نانوشته است، اما در آسمان ها هزار بار با طلا نگاشته شده.
تو که خاک وطن را به خون دل آبیاری کردی، در دل های ما ماندگاری، حتی اگر نشانی از تو نمانده باشد.
کجا هستی؟ زیر کدام خاک آرمیده ای؟ اما مگر اهمیتی دارد؟ بوی تو در هر وجب از این سرزمین جاری است.
تو گمنامی ، اما در قلب های ما شناخته تر از هر نامی.
دلنوشته ۲:
شهید عزیز، هرگاه پرچم کشورمان در باد به اهتزاز درمی آید ، انگار صدای توست که از دوردست ها فریاد می زند: «ایستاده ام تا تو بمانی.»
تو رفتی، تا ما زندگی کنیم. نفسهایمان شرمنده فداکاریهای توست.
گمنام بودن، چه زیبنده توست. چون تو نیازی به نشان نداری، تو خود نشان حق و آزادگی هستی.
دلنوشته ۳:
شهید گمنام!
ای مردی که نامت را نمی دانیم، اما راهت را می شناسیم.
تو برایمان آینه شدی؛ آینه ای که نشان داد چگونه باید در تاریکی ها روشن ماند.
جای خالی ات در میانمان دردناک است، اما عطر حضورت، هوای شهرمان را پاک کرده.
خوش به حالت که خدا نام تو را بر زبان آورده ، حتی اگر ما از آن بی خبریم.
دلنوشته ۴:
برادرم، ای شهید گمنام ،
از کدامین جادهها گذشتی که هیچ اثری از تو باقی نماند؟
یا شاید خودت خواستی گمنام باشی، تا فقط برای خدا باشی.
ما بر سر مزارهای بینام مینشینیم، با تو حرف میزنیم، اشک میریزیم و دل سبک می کنیم.
اما در حقیقت، تو نیستی که گمنامی، ما گم شده ایم در میان دنیایی که بوی حقیقت نمی دهد.
دلنوشته ۵:
شهید گمنام، قصه تو قصه عاشقی است که به محبوب خود رسید.
تو گمنامی، چون شهرت دنیایی هیچ اهمیتی برایت نداشت.
تو گمنامی، اما در میان مردم این سرزمین، هزاران دل برایت می تپد.
نامت بر پیشانی تاریخ حک شده، و صدای گام هایت هنوز در گوش زمان زنگ می زند.
دلنوشته ۶:
شهید گمنام،
در دل هر قطره باران، رد پای تو را می بینم.
در هر نسیم صبحگاهی ، عطر ایثار تو را احساس می کنم.
تو گمنامی، اما در دل ها جاودانه ای.
بگذار دنیا نامت را نداند، همین که خدا تو را می شناسد کافیست.
دلنوشته ۷:
ای شهید گمنام،
چرا چنین بی نام و نشان از دنیا رفتی؟
مگر نمی دانستی ما به نامت افتخار میکنیم؟
اما شاید خودت خواستی که ما فقط به راهت فکر کنیم، نه به نامت.
راهت پر نور و نشانت بی انتهاست، ای عزیز دل های ما.
دلنوشته ۸:
شهید گمنام،
هر بار که به آسمان نگاه می کنم ، به دنبال ستاره ای هستم که نشانی از تو داشته باشد.
تو در سکوت رفتی، اما فریادت هنوز در گوش جان ماست.
ما هیچ وقت تو را فراموش نمی کنیم، حتی اگر دنیا نام تو را به یاد نیاورد.
دلنوشته ۹:
به مزار بینامت که میرسم، دلم میلرزد.
تو در غربت رفتی، اما ما را از غربت نجات دادی.
خاکی که روی تو را پوشانده، مقدس ترین مکان دنیاست.
چه زیباست که گمنامی تو ، ما را به یاد خدای بی همتا می اندازد.
دلنوشته ۱۰:
شهید گمنام،
دلنوشته هایم تنها قطره ای از اقیانوس عشقی است که تو در دل ها جاری کردی.
تو در خاموشی رفتی ، اما هزاران دل را روشن کردی.
هرجا که باشی ، بدان که ما به یاد تو و فداکاری های تو زنده ایم.
متن و شعر در مورد شهدای گمنام
متن ۱:
شهید گمنام،
تو کیستی که نامت از دفتر دنیا محو شده، اما رد پایت بر قلبهایمان جاودان است؟
هر بار که به مزار خالیات مینگرم، اشکهایم روان میشود، نه از غم، بلکه از احساسی عجیب؛ احساسی از عشق، شجاعت و ابدیت.
تو رفتی، بیهیچ ادعا، بیهیچ هیاهو. رفتی تا برایمان بمانی.
متن ۲:
شهید گمنام، تو صدای بیصدایی.
تو چراغی هستی که در تاریکی میدرخشد، بیآنکه دیده شود.
تو گمشده نیستی، ما گمشدهایم؛ در این دنیای پر زرق و برق که جای خالی تو را درک نمیکند.
ما مدیونیم، مدیون آرامشی که به بهای خون تو خریدیم.
متن ۳:
ای شهید بینام، تو چه دلبزرگی داشتی که حتی نامت را برای خدا بخشیدی؟
در این خاک، هر وجبش آغشته به عطر ایثار توست.
تو نشان دادی که زندگی نه به ماندن است، نه به شهرت، بلکه به جاودانگی در دلهایی که تو را نمیشناسند اما عاشقتاند.
شعر ۱:
شهید بینام و نشان، ای چراغ راه،
دریا شدی و گذشتی از موجهای گناه.
تو رفتی و زمین را به آسمان سپردی،
هر جا که باشی، در دل ما جا کردی.
خاک تو مقدس، مزار تو بهشت،
هر کس که تو را نشناسد، زیان کشید و خشت.
در هر سحر، نسیمی از یاد تو وزید،
دلهای خسته را به نور حق کشید.
شعر ۲:
در دل شب، ستارهای بودی،
در ظلمت راه، راهنما بودی.
گمنام و بینشان، اما پر از صفا،
جاودانه در دل، ای مرد بیادعا.
رد پایت روی خاک، بوی بهار میدهد،
یادت به هر نگاه، عشق و قرار میدهد.
هر جا که نام توست، شوق نماز است،
هر دل که یاد تو کند، محرم راز است.
متن ۴:
شهید گمنام ، تو را نمی بینیم، اما حضورت در هر نفسمان جاری است.
وقتی پرچم وطن برافراشته می شود ، انگار نام توست که از میان بادها میگذرد و در گوش جهان زمزمه می کند: «این وطن برای همیشه آزاد است.»
تو نیازی به قبر و نشان نداری، چرا که دل های ما برای تو حرم است.
متن ۵:
شهید بینشان، اگر چه نامت در دفتر خاکی نیست، اما هر قطره از خونت، حکایت بزرگی و ایثار است.
تو رفته ای، اما گام هایت را در هر کوچه می بینیم، در هر طلوع خورشید، در هر خنده کودکانی که زیر سایه امنی زندگی میکنند.
ما کجا و تو کجا؟ دل های ما زمین گیر است، اما تو در اوج آسمانی.
شعر ۳:
بینام و بینشان، اما چه آشنا،
در قلب هر رهگذر، شدی آشنا.
هر جا که پرچم وطن در اهتزاز،
یادت به دلها دهد هزار راز.
ای شهید گمنام، جاودانهای،
در مسیر عشق، شانه به شانهای.
هر وجب از خاک وطن که گام زدی،
با نور ایمانت، راه نشان زدی.
متن ۶:
ای شهید گمنام، تو معجزهای هستی در دل این خاک.
هر وقت غرق در روزمرگیهای دنیا میشویم، نگاه به یاد تو، ما را از خواب غفلت بیدار میکند.
نامت شاید بر سنگی حک نشده، اما در آسمانها نقش بسته است. تو گمنامی، اما در حقیقت، پرآوازهترین انسانی.
متن ۷:
شهید گمنام، ای بینشانترین،
ما امروز در سایه ای زندگی می کنیم که تو با خونت برایمان ساختی.
بیش از آنکه در مزارها دنبالت بگردیم، حضورت را در تک تک لحظه های زندگی مان حس می کنیم.
تو گمنام نیستی، ما ناتوان از شناختن عظمت توایم.
شعر ۴:
شهید گمنام، ای قصه عشق،
در کوچههای جان، گذشتی بی هیچ فریاد و هیچ بخش.
خاکت طلا شد، نامت دعا،
در دل خاک وطن، جا شدی بیریا.
تو در سکوتی، اما صدایت بلند،
راهت درخشان ، روحت بلند.
گمنامی ات شد، نشانی به حق،
نور تو در دل ها، جاری چون افق.
متن های درد و دل با شهدا
متن ۱:
شهید عزیز،
هر بار که به مزار تو میآیم، حرفهایی در دلم سنگینی میکند که نمیدانم چگونه بیان کنم.
می خواهم از دنیا برایت بگویم، از غمهایی که بر این سرزمین سایه انداخته است.
می خواهم از دلهای خسته ای بگویم که هنوز منتظر نجاتاند، از جوانانی که راه تو را گم کرده اند، از قلب هایی که دیگر به حرارت ایمان تو گرم نیستند.
اما هر بار به یاد تو میافتم، آرامشی عمیق وجودم را فرا میگیرد؛ گویی نگاه تو از جایی دور، به من می گوید: «ناامید نباش. من برای این سرزمین جان دادم، اما امیدم هرگز نمی میرد.»
متن ۲:
ای شهید،
دردهای امروز ما را اگر می دیدی، چه می کردی؟
کاش بودی و برایمان میگفتی که چگونه در سختی ها استوار بمانیم.
گاهی به خودم می گویم، آیا خون تو را فراموش کرده ایم؟ آیا فداکاریهایت را به بهای ارزانی فروخته ایم؟
شهید جان، کاش دستم را بگیری و راه را نشانم بدهی، کاش به من بیاموزی که چگونه در این آشفتگی ها سربلند بمانم.
متن ۳:
برادرم، ای شهید گمنام،
چقدر دلتنگ حضور تو هستیم.
نمی دانم امروز اگر بودی، با دیدن این همه سردرگمی و دوری از ارزش ها، چه می گفتی؟
آیا ما توانسته ایم میراث تو را حفظ کنیم؟
تو رفتی تا ما بمانیم، اما گاهی میترسم که ماندنمان بی حاصل شده باشد.
ای کاش می توانستم از نگاه تو دوباره امید بگیرم، از غیرتت شعله ای برای دلم روشن کنم.
متن ۴:
شهید عزیز،
می خواهم برایت از دل های شکسته بگویم، از انسان هایی که خستهاند و نمیدانند راهشان کجاست.
کاش می توانستی به ما یادآوری کنی که ارزش زندگی در چیست.
گاهی در این دنیا، میان این همه سردرگمی، دلم می خواهد به تو پناه بیاورم، کنار مزارت بنشینم و از تو بخواهم که برایمان دعا کنی.
تو که راه آسمان را بهتر از ما می شناسی، برای ما هم از خدا بخواه که در مسیر درست بمانیم.
متن ۵:
شهید مهربان،
وقتی به مزارت می آیم، انگار با یک دوست قدیمی درد و دل می کنم.
تو که در سخت ترین لحظه ها مقاومت کردی ، حال مرا بهتر از هر کسی می فهمی.
می خواهم از گناه هایم بگویم، از لغزش هایم، از روزهایی که فکر می کنم از آرمان هایت دور شده ایم.
تو به ما یاد دادی که زندگی چیزی فراتر از رفاه و آسایش است؛ تو ما را به یاد ارزش هایی انداختی که امروز فراموش شده اند.
متن ۶:
ای شهید،
گاهی به این فکر می کنم که اگر اینجا بودی، چه واکنشی به زندگی امروز ما نشان می دادی.
کاش می توانستم دل خسته ام را به تو بسپارم، کاش می توانستم از نور وجود تو بهرهمند شوم.
حرف های زیادی دارم، اما زبانم قاصر است.
تو نیازی به کلمات من نداری، نگاهت پر از آرامش است و حضورت در میان ما، همچنان راهنماست.
متن ۷:
شهید عزیز،
ما هنوز به تو نیاز داریم.
به ایمان تو، به شجاعتت، به دلتنگی هایت برای وطن.
ما هنوز به تو نیاز داریم تا راه را پیدا کنیم، تا در برابر طوفان های زندگی مقاوم بمانیم.
هر وقت دلم می شکند، به یاد تو می افتم. تو که دل را به خدا سپردی و از همه چیز گذشتی، به ما هم یاد بده که چگونه سبکبال شویم.
متن ۸:
ای شهید بینشان،
زندگی گاهی سنگین و دشوار میشود.
دلم می خواهد به مزارت بیایم، کنار تو بنشینم و بگویم که چقدر سخت است آدم ماندن در این دنیای پر از وسوسه.
تو چگونه توانستی؟ چگونه گذشتی از همه آنچه برای ما اینقدر ارزشمند است؟
کاش می توانستم مثل تو باشم، کاش میت وانستم دنیا را رها کنم و به ابدیت بیندیشم.
متن ۹:
شهید جان،
دنیای ما پر از هیاهوست، اما هر وقت به یاد تو می افتم، سکوتی عجیب درونم را فرا می گیرد.
تو انگار از جنس دیگری بودی، از جنس آسمان.
دلم می خواهد از تو بپرسم، وقتی رفتی، دنیا را چگونه دیدی؟
آیا می توانی به ما بگویی که چگونه به آرامشی مثل تو برسیم؟
متن ۱۰:
شهید مهربان،
هر روز که میگذرد، بیشتر به اهمیت راهی که رفتی پی می برم.
تو با گذشتن از خودت ، به ما درس بزرگی دادی، اما ما گاهی فراموش می کنیم.
کاش بودی و برایمان می گفتی که چه چیزی مهم است و چه چیزی نه.
کاش بودی و می گفتی که زندگی وقتی ارزشمند می شود که برای دیگران باشد.
بیشتر بخوانید :